به نام خداى بخشاینده مهربان
بِسْمِ اللّهِ کَلِمَةُ الْمُعْتَصِمینَ وَ مَقالَةُِ الْمُتَحَرِّزینَ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ تَعالى
بنام خدا سخن پناهندگان و گفتار پناه جویان و پناه مى برم به خداى تعالى
مِنْ جَوْرِ الْجاَّئِرینَ وَ کَیْدِ الْحاسِدینَ وَ بَغْىِ الظّالِمینَ وَ اَحْمَدُهُ
از جور ستمکاران و بداندیشى حسودان و ستم بیدادگران و مى ستایمش
فَوْقَ حَمْدِ الْحامِدینَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْواحِدُ بِلا شَریکٍ وَ الْمَلِکُ بِلا
فوق ستایش ستایش کنندگان خدایا تویى یگانه بى شریک و پادشاه بى نیاز (که پادشاهى را دیگرى به او
تَمْلیکٍ لا تُضادُّ فى حُکْمِکَ وَ لا تُنازَعُ فى مُلْکِکَ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ
تملیک نکرده ) در برابر فرمان تو ضدیت نشود و در پادشاهیت کشمکشى روى ندهد از تو مى خواهم که درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ اَنْ تُوزِعَنى مِنْ شُکْرِ نُعْماکَ ما
بر محمد بنده و رسولت و به من طریقه سپاسگزارى نعمتهایت را چنان
تَبْلُغُ بى غایَةَ رِضاکَ وَ اَنْ تُعینَنى عَلى طاعَتِکَ وَلُزُومِ عِبادَتِکَ
بیاموزى که مرا به سرحد خشنودیت برساند و کمکم دهى بر طاعت خود و پیوستگى عبادت خویش
وَاسْتِحْقاقِ مَثُوبَتِکَ بِلُطْفِ عِنایَتِکَ وَ تَرْحَمَنى بِصَدّى عَنْ
و استحقاق پاداشت بوسیله لطف و عنایتت و به من ترحم کنى به اینکه تا زنده ام
مَعاصیکَ ما اَحْیَیْتَنى وَ تُوَفِّقَنى لِما یَنْفَعُنى ما اَبْقَیْتَنى وَ اَنْ تَشْرَحَ
از گناهان بازم دارى و تا زمانى که در این جهان نگاهم دارى موفقم دارى به آنچه سودم رساند و بوسیله
بِکِتابِکَ صَدْرى وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرى وَ تَمْنَحَنِى السَّلامَةَ فى
کتاب خود (قرآن ) سینه ام بگشایى و با خواندن آن جرم و گناهم بریزى و سلامت در
دینى وَ نَفْسى وَ لاتُوحِشَ بى اَهْلَ اُنْسى وَ تُتِمَّ اِحْسانَکَ فیما بَقِىَ
دین و جانم عطا کنى و همدمانم را براى من وحشتناک مکن و احسانت را در مابقى
مِنْ عُمْرى کَما اَحْسَنْتَ فیما مَضى مِنْهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
عمر درباره من به اتمام رسان چنانچه در گذشته احسان کردى اى مهربانترین مهربانها
در تعقیبات مختصه بگو درتعقیب نماز ظهر کما فى المتهجّد :
لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْعَظیمُ الْحَلیمُ لا اِلهَ اِلا
نیست معبودى جز خداى بزرگ بردبار، نیست معبودى جز
اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریمُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خدا پروردگار عرش ، ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است بار خدایا از تو مى خواهم
مُوجِباتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزاَّئِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ السَّلامَةَ
آنچه باعث رحمت و وسائل حتمى مغفرت تو است و بهره اى از هر نیکى و سلامتى
مِنْ کُلِّ اِثْمٍ اَللّهُمَّ لا تَدَعْ لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ وَ لا
از هر گناهى بار خدایا هیچ گناهى برایم مگذار جز آنکه آن را بیامرزى و هیچ اندوهى جز اینکه برطرف کنى و هیچ
سُقْماً اِلاّ شَفَیْتَهُ وَ لا عَیْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفاً
دردى جز آنکه شفا دهى و هیچ عیبى جز آنکه بپوشانى و هیچ رزقى جز آنکه فراوانش کنى و هیچ ترسى
اِلاّ امَنْتَهُ وَ لا سُوَّءً اِلاّ صَرَفْتَهُ وَ لا حاجَةً هِىَ لَکَ رِضاً وَلِىَ فیها
جز آنکه امانش بخشى و هیچ بدى جز آنکه بگردانیش و هیچ حاجتى که در آن خوشنودى تو و
صَلاحٌ اِلاّ قَضَیْتَها یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ و مى گوئى ده مرتبه :
صلاح کار من باشد جز آنکه برآورده اش کنى اى مهربانترین مهربانان اجابت فرما اى پروردگار جهانیان
بِاللّهِ اعْتَصَمْتُ وَ بِاللّهِ اَثِقُ وَ عَلَى اللّهِ اَتَوَکَّلُ پس مى گوئى :
با توسل به خدا (از گناه) خوددارى کنم و به خدا اعتماد کنم و بر او توکل کنم
اَللّهُمَّ اِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَاَنْتَ اَعْظَمُ وَ اِنْ کَبُرَ تَفْریطى فَاَنْتَ اَکْبَرُ وَ اِنْ دامَ
بار خدایا اگر گناهانم بزرگ است پس تو بزرگتر از آنهایى و اگر کوتاهیم زیاد است باز هم تو بزرگترى و اگر بخل من ادامه
بُخْلى فَاَنْتَ اَجْوَدُ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى عَظیمَ ذُنُوبى بِعَظیمِ عَفْوِکَ وَ کَثیرَ
دارد پس تو سخى ترى بار خدایا بزرگى گناهانم را به بزرگى عفو خود ببخش و زیاد
تَفْریطى بِظاهِرِ کَرَمِکَ وَ اقْمَعْ بُخْلى بِفَضْلِ جُودِکَ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ
کوتاهى کردنم را به کرم آشکارت بیامرز و بخل مرا به زیادى بخششت ریشه کن ساز خدایا هر نعمتى
نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ
که داریم از تو است معبودى جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و به سوى تو بازگردم .
اَللّهُمَّ اِنّى اَطَعْتُکَ فى اَحَبِّ
خدایا همانا من در محبوبترین
الاْشْیاَّءِ اِلَیْکَ وَهُوَ التَّوْحیدُ وَلَمْ اَعْصِکَ فى اَبْغَضِ الاْشْیاَّءِ اِلَیْکَ وَهُوَ
چیزها در نزد تو که عبارت از توحید و یگانگیت بود از تو پیروى کردم و در مبغوض ترین چیزها در نزدت که عبارت از
الْکُفْرُ فَاغْفِرْ لى ما بَیْنَهُما یا مَنْ اِلَیْهِ مَفَرّى آمِنّى مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ
کفر بتو بود نافرمانیت نکردم پس آنچه دراین میان است ازگناهانم بیامرز اى که بسوى اوست گریزگاه من مرااز آنچه به خاطر
اِلَیْکَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْکَثیرَ مِنْ مَعاصیکَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ مِنْ
آن بسویت پناه آوردم امان بخش خدایا بیامرز گناهان بسیارم را و بپذیر از من
طاعَتِکَ یا عُدَّتى دُونَ الْعُدَدِ وَیا رَجاَّئى وَالْمُعْتَمَدَ وَیا کَهْفى
طاعت اندکم را اى ذخیره در مقابل سایر ذخیره ها و اى مایه امید و تکیه گاه من و اى پناهگاه
وَالسَّنَدَ وَیا واحِدُ یا اَحَدُ یا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَللّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ
ونگهبانم و اى یگانه اى یکتا اى آنکه دروصف خود به پیغمبرت گفتى بگو او خداى یکتا است خدا بى نیاز است ، نزاید و نه
یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ
زاییده شده و نیست برایش همتا و مانندى هیچکس از تو مى خواهم به حق آنانکه از میان خلق خود آنها را برگزیدى
وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ اَحَداً اَنْتُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفْعَلَ
و در خلق خود هیچکس را مانند ایشان نکردى که درود فرستى بر محمد و آل او و درباره من انجام دهى
بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالْوَحْدانِیَّةِ الْکُبْرى وَالْمُحَمَّدِیَّةِ
آنچه را تو شایسته آنى خدایا از تو خواهم به حق مقام وحدانیت و یکتایى بزرگ خودت و به مقام محمدى
الْبَیْضاَّءِ وَالْعَلَوِیَّةِ الْعُلْیا وَبِجَمیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِکَ
آن مقام تابنده و به مقام علوى آن مقام والا و به تمام حجتهاى خود بر بندگانت
وَبِالاِْسْمِ الَّذِى حَجَبْتَهُ عَنْخَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ اِلاّ اِلَیْکَ صَلِّعَلى
و به حق آن نامى که از خلق خود پنهان داشتى که اظهار نشود از تو مگر بخودت که درود فرستى بر
مُحَمِّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً وَمَخْرَجا وَارْزُقْنى مِنْحَیْثُ
محمد و آل محمد و براى من در کارم گشایش و راه نجاتى قرار دهى و به من روزى دهى از آنجا که
اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لااَحْتَسِبُ اِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ
گمان دارم و از آنجا که گمان ندارم که تو روزى دهى هر که را بخواهى بى حساب
پس حاجت خود را بطلب
بنام خداى بخشاینده مهربان
بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ
بنام خدا نور (عالم ) بنام خدا نور نور (جهان هستى ) بنام خدا که نورى است فوق نور بنام خدایى
الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَْ النُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
که تدبیرکننده کارهاست بنام خدایى که نور (عالم ) را از نور (خود) آفرید ستایش خاص خدایى است
الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى کِتابٍ
که آفرید نور را از نور و نازل فرمود نور را بر کوه طور در میان نامه
مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
نوشته شده و ورقه اى گشوده به اندازه معین بر پیامبرى دانشمند، ستایش خاص خدایى است
الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ
که او به عزت و شوکت یاد شده و به فخر مشهور است و در هر حال در خوشى و ناخوشى
مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
سپاسگزارى شده و درود خدا بر آقاى ما محمد و آل پاکیزه اش باد
سلمان گفت چون از حضرت فاطمه عَلیهَاالسَّلام آموختم آنرا بخدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکّه و مدینه که مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند به اذن خداى تعالى
زیارت عاشوراء معروفه است که خوانده مى شود از نزدیک و دور و شرح آن چنانکه شیخ ابوجعفر طوسى در مصباح ذکر فرموده چنین است روایت کرده محمّد بن اسمعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از پدرش از حضرت امام محمد باقر علیه السلام که فرمود هر که زیارت کند حسین بن على علیهماالسلام را در روز دهم محرّم تا آنکه نزد قبر آن حضرت گریان شود ملاقات کند خدا را در روز قیامت با ثواب دو هزار حجّ و دو هزار عمره و دو هزار جهاد که ثواب آنها مثل ثواب کسى باشد که حجّ و عمره و جهاد کند در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام راوى گفت : گفتم فدایت شوم چه ثواب است از براى کسى که بوده باشد در شهرهاى دور از کربلا و ممکن نباشد او را رفتن بسوى قبر آن حضرت در مثل این روز فرمود هرگاه چنین باشد بیرون رود بسوى صحرا یا بالا رود بر بام بلندى در خانه خود و اشاره کند بسوى آن حضرت بسلام و جهد کند در نفرین کردن بر قاتلین آن حضرت و بعد از آن دو رکعت نماز کند و بکند این کار را در اوایل روز پیش از زوال آفتاب پس ندبه کند بر حسین علیه السلام و بگرید بر او و امر کند کسانى را که در خانه اش هستند هرگاه از ایشان تقیّه نمى کند به گریستن بر آن حضرت و برپا دارد در خانه خود مصیبتى به اظهار کردن جزع بر آن حضرت و تعزیت بگویند یکدیگر را به مصیبت ایشان به حسین علیه السلام و من ضامنم براى ایشان بر خدا هرگاه بیاورند این عمل را جمیع آن ثوابها را گفتم فداى تو شوم ضامن مى شوى این ثوابها را براى ایشان و کفیل مى شوى این ثوابها را فرمود که بلى من ضامنم و کفیلم از براى کسى که این عمل را بجا آورد گفتم که چگونه یکدیگر را تعزیت بگویند فرمود که مى گویند :
((اَعْظَمَ
اللَّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلام وَجَعَلَنا
وَاِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ
مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ))
یعنى
بزرگ فرماید خداوند
اجرهاى ما را به مصیبت ما به حسین علیه السلام و قرار دهد ما و شما را
از خواهندگان
خون او با ولىّ او امام مهدى از آل محمد علیهم السلام
و اگر بتوانى که بیرون نروى آن روز را در پى حاجتى چنان کن زیرا که آن روز نحسى است که برآورده نمى شود در آن حاجت مؤمن و اگر برآورده شود مبارک نخواهد بود از براى او و نخواهد دید در آن خیرى و رشدى و ذخیره نکند البتّه هیچیک از شما براى منزلش در آن روز چیزى را پس هرکه ذخیره کند در آن روز چیزى را برکت نخواهد دید در آن چیزى که ذخیره نموده و مبارک نخواهد بود از براى او در اهلش که ذخیره براى آنها نهاده پس هرگاه بجا آورند این عمل را بنویسد حق تعالى براى ایشان ثواب هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد که همه را با رسول خدا صلى الله علیه و آله کرده باشد و از براى اوست مزد و ثواب مصیبت هر پیغمبرى و رسولى و وصىّ و صدّیق و شهیدى که مرده باشد یا کشته شده باشد از زمانى که خلق فرموده حق تعالى دنیا را تا زمانى که به پاى شود قیامت صالح بن عُقْبَه و سیف بن عمیره گفته اند که گفت علقمه بن محمّد حضرمى که گفتم به حضرت باقر علیه السلام که تعلیم بفرما مرا دعایى که بخوانم آن را در این روز هرگاه زیارت کنم آن جناب را از نزدیک و دعایى که بخوانم آنرا هرگاه زیارت نکنم او را از نزدیک و بخواهم اشاره کنم به سلام بسوى او از شهرهاى دور و از خانه ام فرمود به من اى علقمه هرگاه تو بجا آوردى آن دو رکعت نماز را بعد از آنکه اشاره کنى بسوى آن حضرت بسلام پس بگو در وقت اشاره به آن حضرت بعد از گفتن تکبیر این قول را (یعنى زیارت آتیه را) پس به درستى که تو هرگاه گفتى این قول را به تحقیق که دعا کرده اى به آن چیزى که دعا مى کند به آن زائران آن حضرت از ملائکه وبنویسد خداوند ازبراى تو صدهزار هزار درجه وبوده باشى مثل کسى که شهید شده باشد با امام حسین علیه السلام تامشارکت کنى ایشان را در درجات ایشان وشناخته نشوى مگر در جمله شهیدانى که شهیدشده اند باآن حضرت ونوشته شود براى تو ثواب زیارت هر پیغمبرى و رسولى و ثواب هر که زیارت کرده حسین علیه السلام را از روزى که شهید شده است سلام خدا بر آن حضرت و بر اهل بیتش مى گویى:
علقمه گفت که فرمود حضرت باقرعلیه السلام که اگر بتوانى که زیارت کنى آن حضرت را در هر روز به این زیارت در خانه خود بکن که خواهد بود براى تو جمیع این ثوابها .
وَ ما کانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ اِلاّ بِاِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا
هیچ کس نخواهد مُرد جز به اذن خدا سرنوشتى است مدّت دار و هر که پاداش دنیا را خواهد از آنش دهیم
نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الا خِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِى الشّاکِرینَ
و هرکه پاداش آخرت خواهد از آنش دهیم و سپاسگزاران را پاداش دهیم
پس هفت مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند انشاءاللَّهُ عافیت یابد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ
خدایا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ
محمد خدایا این مطلب را پیامبر راستگوى تصدیق شده که درود تو بر او و آلش باد فرمود که همانا
قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فى شَىْءٍ اَ نَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدى فى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ
تو فرموده اى من در کارى که مى کنم مردّد نشدم مانند مردّد شدنم در گرفتن روح بنده مؤ منم
یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَاَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ
او مرگ را خوش ندارد و من هم ناراحتى او را خدایا پس درود فرست بر محمد و آل محمد و شتاب کن
لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْنى فى نَفْسى وَلا فى اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتى
در فرج ولىّ خود و عافیت و یاریش و بد حالم مکن درباره خودم و نه درباره یکى از دوستانم
و اگر خواهى یک یک از دوستان خود را نام ببر و بگو: ((وَ لافى فُلانٍ وَ لا فى فُلانٍ)) راوى گفت : چون بر این دعا مداومت کردم چندان عمر یافته ام که از زندگانى ملول شده ام و این دعا بسیار معتبر است و در جمیع کتب دعا نقل شده است .
یا حَىُّ یا قَیّوُمُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
اى زنده اى پاینده اى صاحب جلالت و بزرگوارى
یا اِلهَ الاَْوَّلینَ وَ الاْ خِرینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَ الاْ خِرَةِ وَ
اى معبود اولین و آخرین اى مهربانترین مهربانان اى بخشاینده در دنیا و آخرت و
رَحیمَهُما یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا
مهربان در آن دو اى پروردگار اى پروردگار اى پروردگار... اى خدا... اى خدا... اى
اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاغْفِرْلى
خدا... اى خدا... اى خدا... اى خدا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بیامرز مرا
پس
حاجت خود را ذکر کن و هفتاد مرتبه بگو:
لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ
و بگو:
وَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْکَریمِ
و منزه است خدا پروردگار عرش کریم
پس حضرت فرمود به حقّ آن خداوندى که مرا براستى فرستاده سوگند که هر مؤ من و مؤ منه که این نماز را بکند در روز جمعه من ضامنم بهشت را براى او و از جاى خود برنخیزد تا گناهانش و گناهان پدر و مادرش آمرزیده شود و عطا فرماید حقّ تعالى به او ثواب هر که نماز کرده در این روز در شهرهاى مسلمانان و بنویسد از براى او اجر کسى که روزه گرفته و نماز کرده در این روز در مشرق و مغرب عالم و حق تعالى به او عطا فرماید آنچه را که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده باشد مؤ لّف گوید: که شیخ طوسى در مصباح نیز این نماز را نقل کرده و لکن در روایت ایشان دعاى مذکور نیست بلکه فرموده چون فارغ شدى از نماز بگو:
سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْکَریمِ وَلا حَوْلَ
منزه است خدا پروردگار عرش بزرگوار و هیچ جنبش
وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ
هفتاد مرتبه
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الاْعْظَمِ الاْعَزِّ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ
خدایا از تو مى خواهم به حق نام بزرگ و بزرگترت و آن عزیزتر و برجسته تر و گرامیترت
الَّذى اِذا دُعیتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ اَبْوابِ السَّماَّءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ
همان نامى که هرگاه بخوانندت بدان نام براى گشودن درهاى بسته آسمان به رحمت
انْفَتَحَتْ وَ اِذا دُعیتَ بِهِ عَلى مَضاَّئِقِ اَبْوابِ الاْرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ
گشوده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى باز شدن تنگناهاى درهاى زمین باز شود
وَ اِذا دُعیتَ بِهِ عَلَى العُسْرِ لِلْیُسْرِ تَیَسَّرَتْ وَ اِذا دُعیتَ بِهِ عَلَى
و هرگاه بخوانندت بدان نام براى آسان شدن سختى آسان گردد و هرگاه بخوانندت بدان نام براى زنده شدن
الاْمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ وَ اِذا دُعیتَ بِهِ عَلى کَشْفِ الْبَاْساَّءِ
مردگان زنده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى برطرف شدن دشواریها
وَالضَّرّآءِ انْکَشَفَتْ وَ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اَکْرَمِ الْوُجُوهِ وَ اَعَزِّ
برطرف گردد و سوگند به عظمت ذات بزرگوارت که بزرگوارترین و عزیزترین ذوات است
الْوُجُوهِ الَّذى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ وَ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقابُ وَ خَشَعَتْ لَهُ
و تمام روها دربرابرش خوار گشته و گردنها در مقابلش خم شده و
الاْصْواتُ وَ وَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِکَ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتى بِها
صداها از هیبتش خاموش گشته و دلها همه از ترس او هراسان گشته و سوگند به نیرو و قدرتت که بدان
تُمْسِکُ السَّماَّءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِکَ وَ تُمْسِکُ السَّمواتِ
آسمان را نگهداشته اى از اینکه بر زمین افتد جز به اجازه خودت و نگهداشته اى آسمانها
وَالاْرْضَ اَنْ تَزُولا وَ بِمَشِیَّتِکَ الَّتى دانَ لَهَا الْعالَمُونَ وَ بِکَلِمَتِکَ
و زمین را از اینکه از جاى خود بروند و سوگند به مشیت و اراده ات که جهانیان در برابرش
الَّتى خَلَقْتَ بِهَا السَّمواتِ وَ الاْرْضَ وَ بِحِکْمَتِکَ الَّتى صَنَعْتَ بِهَا
خوار گشته و به حق آن کلمه ات که آسمانها و زمین را بدان آفریدى و به حق آن حکمتت که بوسیله آن (موجودات )
الْعَجاَّئِبَ وَ خَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَها لَیْلاً وَ جَعَلْتَ اللَّیْلَ سَکَناً
شگفت ساختى و تاریکى را بدان خلق فرمودى و آن را شب قرار دادى و شب را نیز (وقت ) آرامش قرار دادى
وَ خَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَ جَعَلْتَهُ نَهاراً وَ جَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً
و نور و روشنى را بدان آفریدى و روزش قرار دادى و روز را هم (هنگام کار و) جنبش و مایه بینش قرار دادى
وَ خَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِیاَّءً وَ خَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ
و بدان خورشید را آفریدى و خورشید را نیز فروزان کردى ، و بدان ماه را خلق کردى
وَ جَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً وَ خَلَقْتَ بِهَا الْکَواکِبَ وَ جَعَلْتَها نُجُوماً وَ بُرُوجاً
و آن را نور و روشنایى قرارش دادى و بدان ستارگان را آفریدى و قرارشان دادى اخترانى تابناک و برجها
وَ مَصابیحَ وَ زینَةً وَ رُجُوماً وَ جَعَلْتَ لَها مَشارِقَ وَ مَغارِبَ وَ جَعَلْتَ
و چراغهایى و زیور بخش آسمان و وسیله راندن (شیاطین ) و قرار دادى براى آنها خاورها و باخترها و نیز برایش
لَها مَطالِعَ وَ مَجارِىَ وَ جَعَلْتَ لَها فَلَکاً وَ مَسابِحَ وَ قَدَّرْتَها فِى
طلوع گاهها و گردشگاهها مقرر ساختى و براى هریک از آنها مدار حرکت و شناگاهى قرار دادى و روى اندازه هاى معین در
السَّماَّءِ مَنازِلَ فَاَحْسَنْتَ تَقْدیرَها وَ صَوَّرْتَها فَاَحْسَنْتَ تَصْویرَها
آسمان منزلشان دادى و به خوبى اندازه گرفتى و صورتشان دادى و نیکو صورتشان دادى
وَ اَحْصَیْتَها بِاَسْماَّئِکَ اِحْصاَّءً وَ دَبَّرْتَها بِحِکْمَتِکَ تَدْبیراً فَاَحْسَنْتَ
و آنها را بنامهاى خویش دقیقا برشمردى و با حکمت خویش با کمال تدبیر اداره نمودى و به نیکى
تَدْبیرَها وَ سَخَّرْتَها بِسُلْطانِ اللَّیْلِ وَ سُلْطانِ النَّهارِ وَالسّاعاتِ
تدبیر کردى و بوسیله تسلط شب و روز براى تنظیم ساعتها
وَ عَدَدَ السِّنینَ وَالْحِسابَ وَجَعَلْتَ رُؤْیَتَها لِجَمیعِ النّاسِ مَرْئً
و شماره سالها و برقرارى حساب تسخیرشان کردى و دیدنشان را بر همه مردم یکنواخت کردى
واحِداً وَ اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ بِمَجْدِکَ الَّذى کَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَ رَسُولَکَ
و از تو مى خواهم خدایا به حق آن بزرگوارى و مجدت که سخن گفتى بدان با بنده و فرستاده ات
مُوسَى بْنَ عِمْرانَ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الْمُقَدَّسینَ فَوْقَ اِحْساسِ
موسى بن عمران علیه السلام در میان قدسیان برتر از احساس
الْکَرُّوبینَ فَوْقَ غَمآئِمِ النُّورِ فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فى عَمُودِ النّارِ
کروبیان بالاتر از ابرهاى نور و بالاتر از صندوق شهادت که در میان ستونى از آتش (بود)
وَ فى طُورِ سَیْناَّءَ وَ فى جَبَلِ حُوریثَ فِى الْوادِ الْمُقَدَّسِ فِى الْبُقْعَةِ
و هم در طور سیناء و در کوه حوریث در وادى مقدس در بقعه
الْمُبارَکَةِ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْیْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ فى اَرْضِ مِصْرَ
مبارک از جانب راست کوه طور از درخت و در سرزمین مصر
بِتِسْعِ ایاتٍ بَیِّناتٍ وَ یَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنى اِسْرآئیلَ الْبَحْرَ وَ فِى
با نُه معجزه آشکار (بمجد و بزرگواریت در) روزى که دریا را براى بنى اسرائیل شکافتى و نیز در
الْمُنْبَجِساتِ الَّتى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجاَّئِبَ فى بَحْرِ سُوفٍ وَ عَقَدْتَ مآءَ
(روز) چشمه هاى جوشیده و جارى (از سنگ ) که از آن عجایبى ساختى در دریاى سوف و در دل آن
الْبَحْرِ فى قَلْبِ الْغَمْرِ کَالْحِجارَةِ وَ جاوَزْتَ بِبَنى اِسْراَّئیلَ الْبَحْرَ
دریاى عظیم آب آن دریا را مانند سنگ منجمد کرده و بستى و بنى اسرائیل را از دریا عبور دادى
وَ تَمَّتْ کَلِمَتُکَ الْحُسْنى عَلَیْهِمْ بِما صَبَرُوا وَ اَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ
و وعده نیکت را به خاطر صبرى که کردند بر ایشان تمام کردى و آنان را بر شرق و غرب
الاْرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى بارَکْتَ فیها لِلْعالَمینَ وَ اَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ
سرزمینى که براى جهانیان مبارک گردانده بودى وارث و مالک کردى و فرعون
وَ جُنُودَهُ وَ مَراکِبَهُ فِى الْیَمِّ و بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الاْعْظَمِ الاْعَزِّ الاْجَلِّ
و سپاهیانش را با مرکبهاشان در دریا غرق کردى و به حق نام بزرگ و اعظم و عزیزتر و برتر
الاْکْرَمِ وَ بِمَجْدِکَ الَّذى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِمُوسى کَلیمِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فى
و گرامى ترت سوگند و به حق آن مجد و بزرگیت که بدان بر موسى کلیم خود علیه السلام در
طُورِ سَیْناَّءَ وَ لاِِبْراهیمَ عَلَیْهِ السَّلامُ خَلیلِکَ مِنْ قَبْلُ فى مَسْجِدِ
طور سیناء تجلى کردى و پیش از آن نیز براى ابراهیم علیه السلام خلیل خود در مسجد
الْخَیْفِ وَ لاِِسْحقَ صَفِیِّکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فى بِئْرِ شِیَعٍ وَ لِیَعْقُوبَ نَبِیِّکَ
خیف (تجلى کردى ) و براى اسحاق برگزیده ات علیه السلام در بئر شیع (تجلى کردى ) و براى یعقوب پیامبرت
عَلَیْهِ السَّلامُ فى بَیْتِ ایلٍ وَ اَوْفَیْتَ لاِِبْراهیمَ عَلَیْهِ السَّلامُ بِمیثاقِکَ
علیه السلام دربیت ایل (خانه خدا) تجلى کردى ، (و به مجد و بزرگواریت که ) براى ابراهیم علیه السلام به پیمان خود وفا کردى
وَ لاِِسْحقَ بِحَلْفِکَ وَ لِیَعْقُوبَ بِشَهادَتِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ بِوَعْدِکَ
و براى اسحاق به سوگندت و براى یعقوب به گواهیت و براى مؤ منان به وعده ات
وَ لِلدّاعینَ بِاَسْماَّئِکَ فَاَجَبْتَ وَ بِمَجْدِکَ الَّذى ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ
و براى خوانندگان به نامهایت که اجابتشان کردى ، و به همان مجد و بزرگیت که براى موسى بن
عِمْرانَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَلى قُبَّةِ الرُّمّانِ وَ بِآیاتِکَ الَّتى وَقَعَتْ عَلى
عمران علیه السلام در قبة الرمان (عبادتگاهش ) آشکار گردید و به آن معجزات و نشانه هایت که واقع شد که در
اَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ بِآیاتٍ عَزیزَةٍ وَ بِسُلْطانِ الْقُوَّةِ
سرزمین مصر با مجد و عزت و غلبه و به آن معجزات باشکوه و به آن تسلط نیرومند
وَ بِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ وَ بِشَأنِ الْکَلِمَةِ التّاَّمَّةِ وَ بِکَلِماتِکَ الَّتى تَفَضَّلْتَ بِها
و قدرت با عزت و به مقام آن کلمه کاملت و به حق آن کلماتى که تفضل کردى بدانها
عَلى اَهْلِ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَ اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَهْلِ الاْخِرَةِ وَ بِرَحْمَتِکَ
بر اهل آسمانها و زمین و اهل دنیا و آخرت و به آن رحمتت که بدان
الَّتى مَنَنْتَ بِها عَلى جَمیعِ خَلْقِکَ وَ بِاسْتِطاعَتِکَ الَّتى اَقَمْتَ بِها
بر همه مخلوقاتت مِنّت نهادى و به آن توانائیت که جهانیان را بدان برپاداشتى
عَلَى الْعالَمینَ وَ بِنُورِکَ الَّذى قَدْ خَرَّمِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَیْناَّءَ وَ بِعِلْمِکَ
و بدان روشنى و نورت که درافتاد از دهشت آن طور سیناء و بدان علم
وَ جَلالِکَ وَ کِبْرِیاَّئِکَ وَ عِزَّتِکَ وَجَبَرُوتِکَ الَّتى لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الاْرْضُ
و جلال و بزرگوارى و عزت و جبروتت که زمین قدرت کشیدن آن را نداشت
وَ انْخَفَضَتْ لَهَا السَّمواتُ وَ انْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الاْکْبَرُ وَ رَکَدَتْ لَهَا
و آسمانها در برابرش به زانو درآمد و عمق اکبر زمین در مقابلش خود را واپس کشید و
الْبِحارُ وَالاْنْهارُ وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ وَ سَکَنَتْ لَهَا الاْرْضُ
دریاها و نهرها از جنبش ایستاد و کوهها در برابرش فروتن گشت و زمین با همه
بِمَناکِبِها وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلاَّئِقُ کُلُّها وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّیاحُ فى
پست و بلندیهایش براى او ساکن شد و تمام مخلوقات در برابرش تسلیم گردیدند و بادها بخاطر آن در
جَرَیانِها وَخَمَدَتْ لَهَا النّیرانُ فى اَوْطانِها وَ بِسُلْطانِکَ الَّذى عُرِفَتْ
جریان خود مضطرب گردید و آتشها بواسطه آن در جاهاى خود خاموش شد و به فرمانروایى مطلق (یا حجت و برهانت )
لَکَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ وَ حُمِدْتَ بِهِ فِى السَّمواتِ وَالاْرَضینَ
که به واسطه آن همیشه به پیروزى و غلبه معروف گشتى و بواسطه آن در آسمانها و زمینها ستایش شدى
وَ بِکَلِمَتِکَ کَلِمَةِ الصِّدْقِ الَّتى سَبَقَتْ لاِبینا ادَمَ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ ذُرِّیَّتِهِ
و به حق آن کلمه صدق و راستت که پیش از این براى پدر ما آدم علیه السلام و فرزندانش
بِالرَّحْمَةِ وَ اَسْئَلُکَ بِکَلِمَتِکَ الَّتى غَلَبَتْ کُلَّ شَىْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ
به لطف و رحمت سبقت جست و مى خوانمت به حق آن گفتارت که بر هر چیز غلبه کرده و به نور ذاتت
الَّذى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً وَ بِمَجْدِکَ
که بوسیله آن بر کوه تجلى فرمودى و آنرا از هم متلاشى ساختى و موسى مدهوش درافتاد و به مجد
الَّذى ظَهَرَ عَلى طُورِ سَیْناَّءَ فَکَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَ رَسُولَکَ مُوسَى بْنَ
و بزرگواریت که آشکار شد بر طور سیناء و بوسیله آن با بنده و پیامبرت موسى بن
عِمْرانَ وَ بِطَلْعَتِکَ فى ساعیرَ وَ ظُهُورِکَ فى جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ
عمران تکلم کردى و به طلوع پرتوت در ساعیر (جاى مناجات عیسى ) و به ظهورت در کوه فاران (جاى مناجات رسول خدا)
الْمُقَدَّسینَ وَ جُنُودِ الْمَلاَّئِکَةِ الصّاَّفّینَ وَ خُشُوعِ الْمَلاَّئِکَةِ
در جایگاه مرتفع قدسیان و صفوف لشگر فرشتگان و در میان خشوع ملائکه
الْمُسَبِّحینَ وَ بِبَرَکاتِکَ الَّتى بارَکْتَ فیها عَلى اِبْراهیمَ خَلیلِکَ عَلَیْهِ
تسبیح کننده و به حق آن برکاتت که برکت دادى در آنها بر ابراهیم خلیلت علیه السلام
السَّلامُ فى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بارَکْتَ لاِِسْحقَ صَفِیِّکَ
در میان امت محمد(ص ) (بخاطر ارتباطى که میان رسول خدا(ص ) و ابراهیم برقرار ساختى ) و برکت دادى بر اسحاق برگزیده ات
فى اُمَّةِ عیسى عَلَیْهِمَا السَّلامُ وَ بارَکْتَ لِیَعْقُوبَ اِسْرآئیلِکَ فى اُمَّةِ
در میان امت عیسى علیهماالسلام و برکت دادى بر یعقوب اسرائیل در امت
مُوسى عَلَیْهِمَا السَّلامُ وَ بارَکْتَ لِحَبیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
موسى علیهماالسلام و برکت دادى بر حبیبت محمد صلى الله علیه و آله
فى عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ اُمَّتِهِ اَللّهُمَّ وَ کَما غِبْنا عَنْ ذلِکَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ
در عترت و فرزندان و امتش خدایا چنانچه ما در آن جریانات نبودیم و آنها را مشاهده نکرده و ندیده
وَ آمَنّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَ عَدْلاً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
از روى راستى و درستى بدان ایمان آوردیم همانطور مى خواهیم درود فرستى بر محمد و آل محمد
وَ اَنْ تُبارِکَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و مبارک کنى بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر محمد و آل محمد
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى اِبْراهیمَ وَ آلِ اِبْراهیمَ
مانند بهترین درود و برکت و رحمتى که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادى
اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ فَعّالٌ لِما تُریدُ وَ اَنْتَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ [شَهیدٌ]
که براستى تو ستوده و بزرگوارى و هر چه بخواهى انجام دهى و تو بر هر چیز توانایى
پس حاجات خود را ذکر مى کنى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ وَ بِحَقِّ هذِهِ
خدایا به حق این دعا و به حق این
الاْسْماَّءِ الَّتى لا یَعْلَمُ تَفْسیرَها وَ لا یَعْلَمُ باطِنَها غَیْرُکَ صَلِّ عَلى
نامهایى که نداند تفسیرش را و نداند باطن آنها را کسى جز تو درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ
محمد و آل محمد و بجاى آر درباره من آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره من آنچه من سزاوار آنم
وَاغْفِرْ لى مِنْ ذُنُوبى ما تَقَدَّمَ مِنْها وَ ما تَأَخَّرَ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ
و بیامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه پس از این سر زند و وسعت ده بر من از روزى حلالت
رِزْقِکَ وَاکْفِنى مَؤُنَةَ اِنْسانِ سَوْءٍ وَ جارِ سَوْءٍ وَ قَرینِ سَوْءٍ وَ سُلْطانِ
و مرا از زحمت و شر انسان بد و همسایه بد و رفیق بد و سلطان
سَوْءٍ اِنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ وَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
بد کفایت فرما که تو بر هر چیز توانایى و به هر چیز دانایى اجابت فرما اى پروردگار جهانیان
مؤ لف گوید: که در بعض نسخ است بعد از وَ اَنْتَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ که هر حاجت دارى ذکر کن و بگو:
یا اَللّهُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا بَدیعَ السَّمواتِ
اى خدا اى مهر پیشه و اى نعمت بخش اى پدید آورنده آسمانها
وَالاَرضِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِکْرامِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعآءِ
و زمین اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترین مهربانان خدایا به حق این دعا
تا آخر و علامه مجلسى از مصباح سیّد بن باقى نقل کرده که بعد از دعاى سمات این دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ وَ بِحَقِّ هذِهِ الاْسْماَّءِ الَّتى
خدایا بحق این دعا و به حق این نامهایى که
لایَعْلَمُ تَفْسیرَها وَ لا تَأویلَها وَ لا باطِنَها وَ لا ظاهِرَها غَیْرُکَ اَنْ
نداند تفسیرش را و نه تاءویلش را و نه باطنش را و نه ظاهرش را کسى جز تو (از تو مى خواهم ) که
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَرْزُقَنى خَیْرَالدُّنْیا وَالاْخِرَةِ
درود فرستى بر محمد و آل محمد و اینکه روزى من گردانى خیر دنیا و آخرت را
پس حاجت خود را بطلبد و بگوید:
وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بى ما اَنَا
و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنى و مکن با من آنچه را
اَهْلُهُ وَاْنتَقِمْ لى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ و نام دشمن را بگوید:
من سزاوار آنم و براى من از فلان پسر فلان انتقام بگیر
وَاغْفِرْ لى مِنْ ذُنُوبى ما تَقَدَّمَ مِنْها وَ ما تَأَخَّرَ وَ لِوالِدَىَّ وَ لِجَمیعِ الْمُؤْمِنینَ
و بیامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه از این پس سرزند و بیامرز پدر و مادرم را و همه مردان مؤ من
وَالْمُؤْمِناتِ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِکَ وَاکْفِنى مَؤُنَةَ اِنْسانِ
و زنان مؤ منه را و وسعت ده بر من از روزى حلالت و مرا از زحمت و شرّ انسان
سَوْءٍ وَ جارِ سَوْءٍ وَ سُلْطانِ سَوْءٍ وَ قَرینِ سَوْءٍ وَ یَوْمِ سَوْءٍ وَ ساعَةِ
بد و همسایه بد و سلطان بد و رفیق بد و روز بد و ساعت بد کفایت فرما
سَوْءٍ وَانْتَقِمْ لى مِمَّنْ یَکیدُنى وَ مِمَّنْ یَبْغى عَلَىَّ وَ یُریدُ بى وَ بِاَهْلى
و از کسى که به من نیرنگ زند و بر من ستم کند و قصد ظلم به من و به خاندان
وَ اَوْلادى وَ اِخْوانى وَ جیرانى وَ قَراباتى مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ
و فرزندان و همسایگان و نزدیکان من از مردان مؤ من و زنان مؤ منه را دارد
ظُلْماً اِنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ وَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ پس بگوید:
انتقام مرا بگیر که تو بر هر چه بخواهى توانایى و به هر چیز دانایى اجابت فرما اى پروردگار جهانیان
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَرآءِ الْمُؤْمِنینَ
خدایا به حق این دعاء بر (همه اهل ایمان ) تفضل کن (امّا) بر فقراى مؤ منین
وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنى وَالثَّرْوَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ
و مؤ منات به ثروت و توانگرى و بر بیماران از مؤ منین و مؤ منات
بِالشِّفاَّءِ وَالصِّحَةِ وَ عَلىَّ اَحْیاَّءِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ
به شفاء و تندرستى و بر زندگان مؤ منین و مؤ منات به لطف
وَالْکَرامَةِ وَ عَلى اَمْواتِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ
و بزرگوارى و بر مردگان مؤ منین و مؤ منات به آمرزش و رحمت
وَ عَلى مُسافِرِى الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمینَ
و بر مسافرین مؤ منین و مؤ منات به بازگشتن بسوى وطنهاى خویش به سلامتى و
غانِمینَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ
بهره مندى به رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود فرستد خداوند بر آقاى ما محمد
خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً
خاتم پیمبران و عترت پاکیزه اش و سلام فرستد بسیار
و شیخ بن فهد گفته که مستحبّ است بعد از دعاء سمات بگوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا
خدایا از تو مى خواهم به حرمت این
الدُّعاَّءِ وَ بِمافاتَ مِنْهُ مِنَ الاْسْماَّءِ وَ بِما یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ مِنَ التَّفْسیرِ
دعا و به آنچه از نامهایت که در آن ذکر نشده و به آنچه دربردارد از تفسیر
وَالتَّدْبیرِ الَّذى لایُحیطُ بِهِ اِلاّ اَنْتَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا
و تدبیرى که کسى جز تو بر آن احاطه ندارد که درباره من چنین و چنان کنى
و بجاى کذا و کذا حاجت خود را بخواهد.
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ یا مَنْ یَجْعَلُ الشِّفاءَ فیما یَشاءُ مِنَ الاَْشْیاءِ صَلِّ
اى که نامش دوا و ذکرش شفا است اى که بنهد شفا را در هر چیزى که خواهد درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحُمَّدٍ وَ اجْعَلْ شِفائى مِنْ هذَا الدّاءِ فىِ اسْمِکَ هذا
بر محمّد و آل محمّد و بنه شفاى مرا از این درد در این نامت
پس مى نویسى ده مرتبه یا اَللَّهُ ده مرتبه یا رَبِّ ده مرتبه یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ