شیخ ابن فهد در عُدَّة الدّاعى از حضرت امام رضا علیه السلام نقل کرده که هر که بگوید در عقب نماز صبح این کلام را حاجتى طلب نکند مگر آنکه آسان شود براى او و کفایت کند حقّ تعالى آنچه را که مهمّ او است :
بِسْمِ اللّهِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَ اُفَوِّضُ
به نام خدا و درود خدا بر محمد و آلش باد و واگذارم
اَمْرى اِلَى اللّهِ اِنَّ اللّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا لا
کارم را به خدا که براستى خدا به کار بندگان بینا است ((پس خدا از نیرنگهاى بد نگاهش داشت ))
اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ
معبودى جز تو نیست ((منزهى تو که من از ستمکارانم پس ما دعایش مستجاب کردیم و از
مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ فَاْنَقَلَبُوا
غم و اندوه نجاتش دادیم این چنین مؤ منان را نجات دهیم )) ((خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلى است پس با
بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ما شاَّءَ اللّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ
نعمت خدا و فزونى که دیگر بدى به آنها نرسید بازگشتند)) آنچه خدا خواهد، نیست جنبش و نه نیرویى
اِلاّ بِالله ما شاَّءَ اللّهُ لا ما شاَّءَ النّاسُ ما شاَّءَ اللّهُ وَ اِنْ کَرِهَ النّاسُ
مگر بوسیله خدا آنچه خدا خواهد مى شود نه آنچه مردم خواهند آنچه خدا خواهد مى شود اگر چه مردم
حَسْبِىَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبینَ حَسْبِىَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ حَسْبِىَ
ناخوش دارند بس است مرا پروردگار از (بندگان ) پروریده شده ، بس است مرا آفریدگار از آفریدگان بس است
الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ حَسْبِىَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ حَسْبى مَنْ هُوَ
مرا روزى ده از روزى خوران بس است مرا خدا پروردگار جهانیان بس است مرا آنکه او
حَسْبى حَسْبى مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبى حَسْبى مَنْ کانَ مُذْ کُنْتُ لَمْ یَزَلْ
بس است مرا، بس است مرا آنکه همیشه مرا بس است بس است مرا آنکه از وقتى بودم همیشه بسم بوده
حَسْبى حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ
بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش با عظمت
از امام صادق(ع) روایت کرده که براى دنیا و آخرت و رفع درد چشم این دعا را بعد از نماز صبح و مغرب بخوانند :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
خدایا از تو مى خواهم به آن حقى که محمد و آلش
عَلَیْکَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى وَ
بر تو دارند که درود فرستى بر محمد و آلش و قرار ده روشنایى در دیده ام و
الْبَصیرَةَ فى دینى وَ الْیَقینَ فى قَلْبى وَ الاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَ
بینایى در دینم و یقین در دلم و اخلاص در عملم و
السَّلامَةَ فى نَفْسى وَ السَّعَةَ فى رِزْقى وَ الشُّکْرَ لَکَ اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى
سلامتى در جانم و فراخى در روزیم و همیشه تا زنده ام دارى سپاسگذارت باشم
در لَیْلَةُ الْمَبیت و در تهذیب روایت شده که هر که بعد از نماز صبح ده مرتبه بگوید :
سُبْحانَ اللّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ
اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِ الْعَظیمِ
حقّ تعالى او را عافیت دهد از کورى و دیوانگى و جُذام و فقر و خانه بر سر فرود آمدن یا خرافت در هنگام پیرى و شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که هر که بعد از نماز صبح و نماز مغرب بگوید هفت مرتبه :
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَیمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِ الْعَظِیمِ
حقّ تعالى دفع کند از او هفتاد نوع از انواع بلا که آسانتر آنها باد و پیسى و دیوانگى باشد و اگر شقى باشد محو شود از اشقیاء و نوشته شود از سُعداء
اَللّهُمَّ صَلِّ علَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اهْدِنى لِمَا اخْتُلِفَ فیهِ مِنَ
خدایا درود فرست بر محمد و آلش و مرا در آن حقى که مورد اختلاف است
الْحَقِّ بِاِذْنِکَ اِنَّکَ تَهْدى مَنْ تَشاَّءُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ و مى گوئى ده مرتبه :
به مشیت و اذن خودت راهنمایى فرما که تو هر که را بخواهى به راه راست هدایت کنى
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الاَْوْصِیاَّءِ الرّاضینَ
خدایا درود فرست بر محمد و بر آلش همان اوصیاء خوشنود
المَرْضِیّینَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ بارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ
پسندیده به نیکوترین درودهایت و برکت فرست بر آنها به بهترین برکاتت
وَالسَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ و
و سلام بر ایشان و ارواح و اجسادشان و رحمت خدا و برکاتش
این صلوات در عصرهاى جمعه نیز وارد شده با فضیلت بسیار و بگو نیز :
اَللّهُمَّ اَحْیِنى عَلى ما اَحْیَیْتَ عَلَیْهِ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَاَمِتْنى عَلى ما ماتَ عَلَیْهِ
خدایا مرا زنده دار بر آنچه على بن ابیطالب را بر آن زنده داشتى و بمیران بر آنچه
عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلام و بگو صد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ
على بن ابیطالب بر آن درگذشت * * * * * * * از خدا آمرزش خواهم و به سویش توبه کنم
و صد مرتبه اَسْئَلُ اللّهَ الْعافِیَةَ و صد مرتبه اَسْتَجیرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ و صد مرتبه
* * * * مى طلبم از خدا تندرستى * * * * پناه مى برم به خدا از آتش * * * *
وَاَسْئَلُهُ الْجَنَّةَ و صد مرتبه اَسْئَلُ اللّهَ الْحُورَ الْعینَ و صد مرتبه لا اِلهَ اِلا اللّهُ
و از او بهشت مسئلت دارم * * * * از خدا حورالعین مى خواهم * * * * معبودى نیست جز خدایى
الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبینُ و صد مرتبه توحید و صد مرتبه صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ
که سلطان حق و آشکار است * * * * * * * * * * * * * * * * * * درود خدا بر محمد و
آلِ مُحَمَّدٍ و صد مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اَللّهُ اَکْبَرُ
آلش باد * * * * منزه است خدا و ستایش خاص خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است
وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ و صد مرتبه ما شآءَ اللّهُ کانَ وَ لا
و جنبش و نیرویى مگر به خداى والاى بزرگ نیست * * * * آنچه خدا خواهد شود و نیست
حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ پس بگو اَصْبَحْتُ اَللّهُمَّ مُعْتَصِماً
جنبش و نه نیرویى جز به خداى والاى بزرگ * * * * صبح کردم خدایا در حالى که پناه
بِذِمامِکَ الْمَنیعِ الَّذى لا یُطاوَلُ وَ لا یُحاوَلُ مِنْ شَرِّ کُلِّ غاشِمٍ وَ
آوردم به جوار (مقام ) منیع تو که دستى بدان نرسد و مورد تجاوز واقع نگردد از شر هر ستمگر و
طارِقٍ مِنْ ساَّئِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ ما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصّامِتِ وَ
هر راهزنى از تمام کسانى که آفریده اى و چیزهاى دیگرى که خلق کرده اى چه (آنها که ) خموش (اند) و
النّاطِقِ فى جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ وَِلاَّءِ اَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ
چه گویا (خود را) در سپرى از هر چیز ترسناکى (نهادم ) با لباسى بافته از دوستى خاندان پیمبرت
مُحْتَجِباً مِنْ کُلِّ قاصِدٍ لى اِلى اَذِیَّةٍ بِجِدارٍ حَصینٍ الاِْخْلاصِ فِى
و خود را بپوشانم از هر که قصد آزارم کند به سنگر محکم اخلاص با
الاِْعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَ الَّتمَسُّکِ بَحَبْلِهِمْ مُوقِناً اَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَ
اعتراف به حق آن بزرگواران و تمسک به رشته دوستى ایشان در حالیکه یقین دارم که حق مخصوص آنها و نزد آنها و
فیهِمْ وَ بِهِمْ اُوالى مَنْ والَوْا وَ اُجانِبُ مَنْ جانَبُوا فَاَعِذْنى اَللّهُمَّ
در پیش آنها و به وسیله آنها است دوست دارم هر که را دوست دارند و دورى جویم از هر که دورى جویند
بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ ما اَتَّقیهِ یا عَظیمُ حَجَزْتُ الاْعادِىَ عَنّى بِبَدیعِ
پس خدایا به حق ایشان مرا از شر هر چه مى ترسم پناه ده اى خداى بزرگ ، من دشمنان را بوسیله خداى پدید آورنده
السَّمواتِ وَالاْرْضِ اِنّا جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدیهِمِ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ
آسمانها و زمین از خود دور ساختم ، همانا پیش رویشان سدى نهادیم و پشت سرشان نیز سدى ،
سَدّاً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ
و پرده بر آنها افکندیم که نمى بینند
اَللّهُمَّ اِنَّهُ لَیْسَ لى عِلْمٌ بِمَوْضِعِ رِزْقى وَ اِنَّما اَطْلُبُهُ بِخَطَراتٍ
خدایا براستى من جاى رزق و روزى خود را ندانم بلکه روى خیالهایى که در دلم
تَخْطُرُ عَلى قَلْبى فَاَجُولُ فى طَلَبِهِ الْبُلْدانَ فَاَنَا فیما اَنَا طالِبٌ
خطور مى کند آن را مى جویم و به همین جهت بدنبال آن در شهرها مى گردم و از این رو من در طلب
کَالْحَیْرانِ لا اَدْرى اَفى سَهْلٍ هَوُ اَمْ فى جَبَلٍ اَمْ فى اَرْضٍ اَمْ فى
روزى چون شخص سرگردانى هستم که نمى دانم آیا در دشت است یا در کوه ، در زمین است یا در
سَماَّءٍ اَمْ فى بَرٍّاَمْ فى بَحْرٍ وَ عَلى یَدَىْ مَنْ وَ مِنْ قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ
آسمان در خشکى است یا در دریا و به دست کى است و از جانب چه شخصى است ، آنچه مسلم است
عَلِمْتُ اَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَکَ وَ اَسْبابَهُ بِیَدِکَ وَ اَنْتَ الَّذى تَقْسِمُهُ بِلُطْفِکَ وَ
دانسته ام که علمش پیش تو است و اسبابش به دست تو است و تویى که آن را به لطف خود قسمت کنى و
تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِکَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ یا رَبِّ
به رحمتت وسیله اش را فراهم سازى خدایا پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیت را اى پروردگار
رِزْقَکَ لى واسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلاً وَ مَاْخَذَهُ قَریباً وَ لا تُعَنِّنى بِطَلَبِ
(مهربان ) بر من فراخ گردان و راه درآوردنش را آسان و جاى دریافتش رانزدیک کن و مرا در طلب
مالَمْ تُقَدِّرْ لى فیهِ رِزْقاً فَاِنَّکَ غَنِىُّ عَنْ عَذابى وَ اَنَا فَقیرٌ اِلى
آنچه مقدرم نکرده اى به زحمت مینداز زیرا تو از به زحمت انداختن من بى نیازى و من نیازمند
رَحْمَتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جُدْ عَلى عَبْدِکَ بِفَضْلِکَ اِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ
رحمت توام پس درود فرست بر محمد و آلش و کرم کن بر بنده خود به فضل که تو داراى فضل بزرگى هستى
مؤلف گوید که این دعا از ادعیه طلب رزق است ، و مستحبّ است نیز درتعقیب عشاء هفت مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند و آنکه در نماز وتیره و آن دو رکعت نافله نشسته است بعد از نماز عشاء صد آیه از قرآن بخوانند و مستحب است عوض صد آیه سوره اِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ در یک رکعت و سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ در رکعت دیگر بخوانند.
و چون سیّدالشّهداء حسین بن علىّ علیهماالسلام شهید شد سنّت شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند از حضرت صاحب الا مر علیه السلام مرویست که هر که تسبیح تربت امام حسین علیه السلام در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند ثواب ذِکر براى او نوشته مى شود و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که تسبیح تربت آن حضرت ذکر مى کند و تسبیح مى گوید بى آنکه آدمى بگوید و فرمود که یک ذکر یا استغفار که با آن گفته مى شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود و اگر بى ذکر بگرداند به هر دانه هفت تسبیح براى او نوشته مى شود و به روایت دیگر اگر با ذکر بگرداند به هر دانه چهل حَسَنه براى او نوشته مى شود و مروى است که حوریان بهشت چون ملکى را مى بینند که به زمین مى آید از او التماس مى کنند که تسبیح و تربت حضرت حسین علیه السلام را براى ما بیاور و در حدیث صحیح از حضرت امام موسى علیه السلام منقول است که مؤ من مى باید خالى نباشد از پنج چیز: مسواک و شانه و سجّاده که بر روى آن نماز کند و تسبیحى که در آن سى و چهار دانه باشد و انگشتر عقیقى و ظاهر آن است که خام و پخته هر دو خوب است و خام بهتر است و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که به تسبیح تربت قبر امام حسین علیه السلام یک تسبیح بگوید حق تعالى براى او چهار صد حسنه بنویسد و چهارصد گناه از او محو کند و چهارصد حاجت او را برآورد و چهارصد درجه براى او بلند کند و مروى است که مستحبّ است که رشته اش کبود باشد به رنگ آسمان و از بعضى روایات مستفاد مى شود که زنان را به انگشتان شمردن افضل است ولکن احادیث فضیلت تربت مطلقاً اکثر و اقوى است
پس روانه مى شوى به جانب مسجد با حالت سکینه و وقار و مى گوئى در وقت بیرون شدن از خانه بجهت رفتن به مسجد:
بِسْمِ اللَّهِ الَّذى خَلَقَنى فَهُوَ یَهْدینِ وَالَّذى هُوَ
به نام آن خدائى که مرا آفرید و سپس راهنمائیم کرد و آن کس که
یُطْعِمُنى وَیَسْقینِ وَاِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ وَالَّذى یُمیتُنى ثُمَّ یُحْیینِ
غذایم دهد و آبم نوشاند و هرگاه بیمار شوم او شفایم دهد و آنکه بمیراندم و باز زنده ام کند
وَالَّذى اَطْمَعُ اَنْ یَغْفِرَ لى خَطیَّئَتى یَوْمَ الدّینِ رَبِّ هَبْ لى حُکْما وَاَلْحِقْنى
و آنکه طمع دارم بیامرزد خطایم را در روز رستاخیز پروردگارا مرا فرزانگى بخش و به شایستگان
بِالصّالِحینَ وَاجْعَلْ لى لِسانَ صِدْقٍ فِى الاْخِرینَ وَاجْعَلْنى مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ
ملحقم کن و خوش نامم گردان در نزد آیندگان و از وارثان بهشت پر
النَّعیمِ وَاغْفِرْ لاَِبى *
نعمتم گردان و پدرم را بیامرز
و چون خواستى داخل مسجد شوى اوّل ملاحظه تَهِ کفش خود مى نمائى که نجاستى با آن نباشد پس پاى راست را مقدّم مى دارى پس مى خوانى این دعا را:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَاِلَى اللَّهِ وَخَیْرُ الاَْسْمآءِ کُلِّها لِلَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى
به نام خدا و بذات خدا و از جانب خدا و بسوى خدا و بهترین همه نامها از آن خدا توکل کردم بر
اللَّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْتَحْ لى
خدا و جنبش و نیروئى نیست مگر بخدا، خدایا درود فرست بر محمد و آلش و
اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَتَوْبَتِکَ وَاَغْلِقْ عَنّى اَبْوابَ مَعْصِیَتِکَ وَاجْعَلْنى مِنْ زُوّارِکَ
درهاى رحمت و توبه ات را بسویم باز کن و درهاى نافرمانیت برویم ببند و مرا در زمره زائرانت
وَعُمّارِ مَساجِدِکَ وَمِمَّنْ یُناجیکَ فى اللَّیْلِ وَالنَّهارِ وَمِنَ الَّذینَ هُمْ فى
و آبادکنندگان مساجدت قرارم ده و از کسانى که در شب و روز با تو به راز و نیازند و از کسانى که در
صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ وَادْحَرْ عَنِّى الشَّیْطانَ الرَّجیمَ وَجُنُودَ اِبْلیسَ اَجْمَعینَ *
نماز ترسانند و دور گردان از من شیطان رانده و سپاهیان او را به تمامى
سیّد بن طاوس به سند معتبر از جمیل بن درّاج روایت کرده است که مردى به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و گفت اى مولاى من سنّم بالا رفته است و خویشان من مُردند و مونسى ندارم و مى ترسم که مرا نیز مرگ دریابد حضرت فرمود که برادران مؤ من صالح براى انس گرفتن بهترند از اقارب و اگر درازى عمر خود و خویشان و دوستان را خواهى این دعا را بعد از هر نماز بخوان:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ
خدایا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ
محمد خدایا این مطلب را پیامبر راستگوى تصدیق شده که درود تو بر او و آلش باد فرمود که همانا
قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فى شَىْءٍ اَ نَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدى فى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ
تو فرموده اى من در کارى که مى کنم مردّد نشدم مانند مردّد شدنم در گرفتن روح بنده مؤ منم
یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَاَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ
او مرگ را خوش ندارد و من هم ناراحتى او را خدایا پس درود فرست بر محمد و آل محمد و شتاب کن
لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْنى فى نَفْسى وَلا فى اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتى
در فرج ولىّ خود و عافیت و یاریش و بد حالم مکن درباره خودم و نه درباره یکى از دوستانم
و اگر خواهى یک یک از دوستان خود را نام ببر و بگو: ((وَ لافى فُلانٍ وَ لا فى فُلانٍ)) راوى گفت : چون بر این دعا مداومت کردم چندان عمر یافته ام که از زندگانى ملول شده ام و این دعا بسیار معتبر است و در جمیع کتب دعا نقل شده است .
و چون خواستى وضو بگیرى ابتداء مى کنى به مسواک نمودن که دهان را پاکیزه مى کند و بلغم را برطرف و حفظ را زیاد مى کند و باعث زیادتى حَسَنات و خوشنودى حق تعالى است و دو رکعت نماز با مسواک افضل است از هفتاد رکعت به غیر از مسواک و اگر مسواک نباشد انگشت مُجزى است از آن و سزاوار است که در وقت وضو گرفتن رو به قبله بنشینى و ظرف آب را در جانب راست خود مى گذارى و چون نگاهت بر آب فتاد این دعا مى خوانى :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى جَعَلَ الْمآءَ طَهُورا وَلَمْ
ستایش خاص خدائى است که آب را پاک کننده قرار داد و
یَجْعَلْهُ نَجِسا *
قرارش نداد ناپاک
پس مى شوئى دست خود را پیش از آنکه داخل ظرف آب کُنى و مى گوئى :
در وقت داخل کردن دست در ظرف آب :
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابینَ
به نام خدا و به ذات خدا خدایا مرا از توبه کنندگان قرارم ده
وَاجْعَلْنى مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ *
و نیز قرارم ده از پاکیزه کنندگان
پس سه دفعه مضمضه مى کنى با سه کف آب و مى گوئى :
اَللّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى یَوْمَ اَلْقاکَ وَاَطْلِقْ لِسانى بِذِکْراکَ
خدایا دلیل قاطعى روز لقائت بر زبانم نِه و زبانم را به ذکر خودت باز کن
پس سه دفعه استنشاق مى کنى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ یَشَمُّ ریحَها
خدایا بوى بهشت را بر من حرام مکن و قرارم ده از زمره کسانى که بوى آن
وَرَوْحَها وَطیبَها
و نسیمش و عطرش را ببوید
پس شروع کن بشستن صورت ومى گوئى :
اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهى یَوْمَ
خدایا سفید گردان رویم را در آن روزى
تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى یَوْمَ تَبْیَضُّ فیهِ الْوُجُوهُ *
که روها سیاه گردد و سیاه نکن رویم را روزى که روها سفید گردد
پس بردار یک مشت آب بجهت شستن دست راست و در وقت شستن مى گوئى :
اَللّهُمَّ اَعْطِنى کِتابى
خدایا نامه عملم را
بِیَمینى وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِیَسارى وَحاسِبْنى حِسابا یَسیرا *
بدست راستم ده و رقعه جاوید در بهشت را بدست چپم و حسابم را به آسانى برس
پس دست چپ را بشوى و در آن وقت مى گوئى :
اَللّهُمَّ لا تُعْطِنى کِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَرآءِ
خدایا مده نامه عملم را بدست چپم و نه پشت
ظَهْرى وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ *
سرم و قرارش مده بسته به گردنم و پناه برم به تو از پاره هاى (سوزان ) آتش
پس مسح کن جلو سر را به رطوبت دست راست خود و مى گوئى در این حال :
اَللّهُمَّ غَشِّنى
خدایا بپوشان مرا
رَحْمَتَکَ وَبَرَکاتِکَ *
به رحمت و برکات خود
پس مسح کن پاهاى خود را و مى خوانى در این حال:
اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الاَْقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْیى فیما یُرْضیکَ عنّى
خدایا مرا بر صراط ثابت بدار در آن روزى که قدمها بلغزد و کوششم را در کارى که تو را خوشنود کند قرار ده
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ *
اى صاحب بزرگوارى و کرامت
و چون فارغ شدى از وضو مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خدایا از تو مى خواهم
تَمامَ الْوُضُوءِ وَتَمامَ الصَّلوةِ وَتَمامَ رِضْوانِکَ وَالْجَنَّةَ
درستى و کمال وضوء و کمال نماز و کمال خوشنودى تو و بهشت را
و مى گوئى نیز :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ
ستایش خاص خدا
رَبِّ الْعالَمینَ
پروردگار جهانیان است
و مى خوانى سوره قدر را سه مرتبه.
پس بعد از فراغ از وضو بوى خوش بکار مى برى.
مى خوانى ما بین نماز مغرب و عشاء نماز غفیله را و آن دو رکعت است در رکعت اوّل بعد از حمد مى خوانى :
وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ
و ذا النون (یونس ) را یاد کن آن دم که خشمناک برفت و گمان داشت بر او سخت نگیریم پس از ظلمات ندا داد که معبودى
اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ
جز تو نیست منزهى تو که همانا من از ستمکاران بوده ام پس دعایش مستجاب کردیم و از تنگناى
الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ
غم
نجاتش دادیم و این چنین مؤمنین را نجات دهیم
و در رکعت دوّم بعد از حمد مى خوانى :
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِى الْبَّرِ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ
کلیدهاى (گنجینه هاى ) غیب نزد او است و جز او (کسى ) غیب نداند و هر چه در خشکى و دریاست مى داند هیچ برگى
مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فِى کِتابٍ مُبینٍ
نیفتد جز آنکه آن را بداند و نه دانه اى در ظلمات زمین و نه تر و نه خشکى مگر آنکه در نامه روشن ثبت است
پس دستها را به قنوت برمى دارى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتى لا یَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
خدایا از تو مى خواهم به حق کلیدهاى (گنجینه هاى ) غیبى که جز تو کسى نداند درود فرستى بر
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا
محمد و آلش و نسبت به من چنین و چنان کنى
بجاى این کلمه حاجت ذکر مى کنى پس مى گوئى:
اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى
خدایا تویى ولى نعمت من و تواناى بر (انجام ) خواسته من ، خواسته ام می دانى
فَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لى
از تو مى خواهم به حق محمد و آلش درود بر او و آنها باد که حاجتم برآورى
و حاجت خود را مى طلبى که روایت شده که هر که این نماز را بجا آورد و حاجت خود را بخواهد حق تعالى به او عطا فرماید آنچه را که خواهد.