بعد از تسبیح زهراء سلام الله علیها مى گوئى :
اِنَّ اللّهَ وَ مَلاَّئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یا اَیُّهَا
همانا خدا و فرشتگانش بر پیغمبر درورد فرستند اى کسانى
الَّذینَ امَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
که ایمان آورده اید درود فرستید بر او و سلام کنید سلام کاملى خدایا درود فرست بر محمد
النَّبِىِّ وَ عَلى ذُرِّیَّتِهِ وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ پس مى گوئى هفت مرتبه :
پیامبر (گرامى خود) و بر نژادش و بر خاندانش
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ و سه مرتبه:
به نام خداى بخشاینده مهربان و هیچ جنبش و هیچ نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى یَفْعَلُ ما یَشاَّءُ وَ لا یَفْعَلُ ما یَشاَّءُ غَیْرُهُ
ستایش
خاص خدایى است که آنچه خواهد مى کند ولى غیر او آنچه را خواهد نتواند انجام
دهد
پس می گویی:
سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اغْفِرْ لى ذُنُوبى کُلَّها جَمیعاً فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ
منزهى تو معبودى جز تو نیست گناهان مرا به تمامى هر چه هست بیامرز زیرا تمامى
الذُّنُوبَ کُلَّها جَمیعاً اِلاّ اَنْتَ
گناهان را (کسى ) جز تو نیامرزد.
در فضیلت زیارت حضرت ابوعبداللّه الحسین صلوات الله علیه و آدابى که زائر آن جناب باید مراعات آنها را نماید در طریق زیارت و در آن حرم مطهّر و کیفیّت زیارت آن حضرت و در آن سه مقصد است :
مقصد اول: در فضیلت زیارت آن حضرت است. بدانکه فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام از حیطه بیان بیرون است و در اخبار بسیار وارد شده که معادل حجّ و عمره و جهاد بلکه بالاتر و افضل است بدرجات و باعث مغفرت و خفّت حساب و رفع درجات و اجابت دعوات و موجب طول عمر و حفظ بدن و مال و زیادتى روزى و برآمدن حاجات و رفع هموم و کربات است و ترک آن سبب نقصان دین و ایمان و ترک حقّ بزرگى از حقوق پیغمبر صلى الله علیه و آله است و کمتر ثوابى که به زائر آن قبر شریف رسد آن است که گناهانش آمرزیده شود و آنکه حق تعالى جان و مالش را حفظ کندتا او را به اهل خود برگرداند و چون روز قیامت شود حق تعالى او را حافظتر خواهد بود از دنیا .
و در روایات بسیار است که زیارت آن حضرت غم را زایل مى کند و شدّت جان کندن و هول قبر را برطرف مى کند و آنکه هر مالى که در راه زیارت آن حضرت خرج شود حساب مى شود براى او هر درهمى به هزار درهم بلکه به ده هزار درهم و چون رو به قبر آن حضرت برود چهار هزار ملک استقبال او مى کنند و چون برمى گردد مشایعت او مى نمایند و آنکه پیغمبران و اوصیاء ایشان و ائمّه معصومین و ملائکه سَلامُ اللّه عَلَیهِم اَجمعین به زیارت آن حضرت مى آیند و دعا براى زوّار آن حضرت مى کنند و ایشان را بشارتها مى دهند و حق تعالى نظر رحمت مى فرماید بسوى زائرین امام حسین علیه السلام بیش از اهل عرفات و آنکه هر کسى در روز قیامت آرزو مى کند که کاش زوّار آن حضرت بود از بس که مشاهده مى کند از کرامت و بزرگوارى ایشان در آن روز و روایات در این باب بى حدّ است
و ما در ضمن زیارات مخصوصه اشاره به پاره اى از فضیلت زیارت آن حضرت خواهیم نمود و در اینجا اکتفا مى کنیم به ذکر یک روایت ابن قولویه و کلینى و سید بن طاوس و دیگران روایت کرده اند به سندهاى معتبره از ثقه جلیل القدر معاویة بن وهب بجلى کوفى که گفت یک وقتى به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رفتم دیدم آن حضرت را که در مُصَلاّى خویش مشغول نماز است نشستم تا نمازش تمام شد پس شنیدم که مناجات مى کرد با پروردگار خود و مى گفت اى خداوندى که مخصوص گردانیده اى ما را به کرامت و وعده داده اى ما را شفاعت و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث پیغمبران گردانیده اى و ختم کرده اى به ما امّتهاى گذشته را و ما را مخصوص به وصیّت پیغمبر گردانیده اى و علم گذشته و آینده را به ما عطا کرده اى و دلهاى مردم را بسوى ما مایل گردانیده اى
((اِغْفِرْلى
وَلاِِخْوانى وَ زُوّارِ قَبْرِ اَبِىَ الْحُسَیْنِ بْنِ
عَلِىٍّ صَلَواتُاللّهِ عَلَیْهِما))
بیامرز
مرا و برادران مرا و زیارت کنندگان
قبر ابى عبداللّه الحسین علیه السلام را
آنانکه خرج کرده اند مالهاى خود را و بیرون آورده اند از شهرها بدنهاى خود را براى رغبت در نیکى ما و امید ثوابهاى تو در صله ما و براى شاد گردانیدن پیغمبر تو و اجابت نمودن ایشان امر ما را و براى خشمى که بر دشمنان داخل کرده اند و مراد ایشان خوشنودى تو است پس مکافات ده ایشان را از جانب ما بخوشنودى و حفظ کن ایشان را در شب و روز و خلیفه ایشان باش در اهل و اولاد ایشان که در وطن خود گذاشته اند به خلافت نیکو و رفیق ایشان باش و دفع کن از ایشان شرّ هر جبّار معاندى را و هر ضعیف و شدید از خلقت را و شرّ شیاطین جنّ و انس را و بده به ایشان زیاده از آنچه امید دارند از تو در دور شدن از وطنهاى خود و در اختیار کردن ایشان ما را بر فرزندان و اهالى و خویشان خود خداوندا دشمنان ما عیب کردند بر ایشان بیرون آمدن ایشان را به زیارت ما پس این مانع نشد ایشان را از عزم کردن و بیرون آمدن بسوى ما از روى مخالفت ایشان
((فَارْحَمْ
تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتى غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ
تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتى تُقَلَّبُ عَلى قَبْرِ اَبیعَبْدِاللَّهِ
علیه السلام ))
پس
رحم کن آن رُوها را که آفتاب متغیّر گردانیده است و رحم کن گونه هاى
روى ایشان را که مى گردانند و مى مالند بر قبر امام حسین علیه السلام
و رحم کن آن دیده ها را که گریه شان جارى شد از ترّحم بر ما و رحم کن آن دلها را که جزع کرده اند و سوخته اند از براى مصیبت ما و رحم کن آن فغانها را که در مصیبت ما بلند کرده اند خداوندا آن جانها و آن بَدَنْها را به تو مى سپارم تا سیراب گردانى ایشان را از حوض کوثر در روز تشنگى و پیوسته آن حضرت به این نحو دعا مى کرد در سجده پس چون فارغ شد گفتم آن دعا که من از شما شنیدم اگر در حقّ کسى مى کردید که خدا را نمى شناخت گمان داشتم که آتش جهنم به او نرسد هرگز واللّه که آرزو کردم که زیارت آن حضرت کرده بودم و حجّ نکرده بودم حضرت فرمود که چه بسیار نزدیکى تو به آن حضرت چه مانع است تو را از زیارت اى معاویه ترک زیارت مکن گفتم فداى تو شوم نمى دانستم که این قدر فضیلت دارد فرمود که اى معاویه آنها که براى زیارت کنندگان آن حضرت دعا مى کنند در آسمان زیاده از آنهایند که دعا مى کنند براى ایشان در زمین ترک مکن زیارت آن حضرت را از براى خوف از احدى که هر که از براى خوف ترک زیارت کند آنقدر حسرت برد که آرزو کند که کاش آنقدر مى ماندم نزد قبر آن حضرت که در آنجا مدفون مى شدم آیا دوست نمى دارى که خدا به بیند تو را در میان آنها که دعا مى کنند براى ایشان رسول خدا و على و فاطمه و ائمّه معصومین علیهم السلام آیا نمى خواهى از آنها باشى که ملائکه در قیامت با ایشان مصافحه مى کنند آیا نمى خواهى از آنها باشى که در قیامت بیایند و هیچ گناه برایشان نباشد آیا نمى خواهى از آنها باشى که در قیامت حضرت رسول صلى الله علیه و آله با ایشان مصافحه مى کند.
بنام خداى بخشاینده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یُشْهِدْ اَحَداً حینَ فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ وَ
ستایش خاص خدایى است که هیچکس را گواه نیاورد در آن هنگامى که آسمانها و زمین را آفرید و
لاَاتَّخَذَ مُعیناً حینَ بَرَءَ النَّسَماتِ لَمْ یُشارَکْ فِى الاِْلهِیَّةِ وَ لَمْ یُظاهَرْ
کمک کارى براى خود نگرفت در آن هنگامى جنبندگان را پدید آورد در معبودیت خود شریک ندارد
فِى الْوَحْدانِیَّةِ کَلَّتِ الاَْلْسُنُ عَنْ غایَةِ صِفَتِهِ وَ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ
در یکتایى پشتیبانى نشود زبانها از حد وصفش لال و عقلها از کنه
مَعْرِفَتِهِ وَ تَواضَعَتِ الْجَبابِرَةُ لِهَیْبَتِهِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْیَتِهِ وَ انْقادَ
معرفتش عاجز است گردنکشان در برابر هیبتش فروتن و چهره ها از بیم و هراسش خاضع و
کُلُّ عَظیمٍ لِعَظَمَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ مُتَواتِراً مُتَّسِقاً وَ مُتَوالِیاً مُسْتَوْسِقاً [ثِقاً]
هر بزرگى در عظمتش رام گشته پس خاص تو است ستایش پى درپى و منظم ، و دنباله دار و محکم
وَصَلَواتُهُ عَلى رَسُولِهِ اَبَداً وَ سَلامُهُ داَّئِماً سَرْمَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ
و درودهاى ابدى و تحیت همیشگى و دائمى تو بر پیامبرت باد خدایا آغاز
یَوْمى هذا صَلاحاً وَ اَوْسَطَهُ فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ
امروز مرا صلاح و وسطش را رستگارى و پایانش را کامروایى قرارده و پناه مى برم به تو از
یَوْمٍ اوَّلُهُ فَزَعٌ وَ اَوسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
روزى که آغازش ترس و وسطش بى تابى و پایانش درد و رنج باشد خدایا از تو آمرزش خواهم
لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ کُلِّ عَهْدٍ عاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ
براى هر نذرى که کرده ام و هر وعده اى که دادم و هر عهدى که بستم ولى به آن وفا نکرده ام و درباره
وَ اَسْئَلُکَ فى مَظالِمِ عِبادِکَ عِنْدى فَاَیَّما عَبْدٍ مِنْ عَبیدِکَ اَوْ اَمَةٍ مِنْ
حقوق و مظلمه هایى که از بندگانت به گردن دارم درخواست مى کنم که هر بنده اى از بندگانت یا هر کنیزى از
اِماَّئِکَ کانَتْ لَهُ قِبَلى مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُها اِیّاهُ فى نَفْسِهِ اَوْ فى عِرْضِهِ اَوْ
کنیزانت که در گردن من حقى دارد و از من ستمى به او رسیده در جانش یا در ابرویش یا
فى مالِهِ اَوْ فى اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ اَوْ غیبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِها اَوْ تَحامُلٌ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ
در مالش یا در خانواده و فرزندش یا غیبتى از او کرده ام یا بارى بر دوشش نهاده ام که سببش خواهش
اَوْ هَوىً اَوْ اَنَفَةٍ اَوْ حَمِیَّةٍ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ عَصَبِیَّةٍ غاَّئِباً کانَ اَوْ شاهِداً وَ
یا هواى نفس یا خودخواهى یا رشک یا خودنمایى یا تعصب بیجا بوده چه آن کس غایب باشد چه حاضر،
حَیّاً کانَ اَوْ مَیِّتاً فَقَصُرَتْ یَدى وَضاقَ وُسْعى عَنْ رَدِّها اِلَیْهِ وَ
زنده باشد یا مرده ، و دست من اکنون کوتاه و وسعم نارسا است از اینکه آن حق را به او رد کنم و
الْتَحَلُّلِ مِنْهُ فَاَسْئَلُکَ یا مَنْ یَمْلِکُ الْحاجاتِ وَ هِىَ مُسْتَجیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ
از او حلالیت جویم پس از تو مى خواهم اى کسى که مالک حاجاتى و به خواست تو آنها مستجاب گردد
وَ مُسْرِعَةٌ اِلى اِرادَتِهِ اَنْ تُصَلِىَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ
و بسوى اراده ات شتابان شوند (مى خواهم ) که درود فرستى بر محمد و آلش و آن شخص را
تُرْضِیَهُ عَنّى بِما شِئْتَ وَ تَهَبَ لى مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً اِنَّهُ لا تَنْقُصُکَ
به آنطور که خواهى از من خوشنود گردانى و از نزد خود به من رحمتى بخشى زیرا که آمرزش از تو نکاهد
الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّکَ الْمَوْهِبَةُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اَوْلِنى فى
و بخشش به تو زیان نرساند اى مهربانترین مهربانها خدایا به من عطا کن در
کُلِّ یَوْمِ اثْنَیْنِ نِعْمَتَیْنِ مِنْکَ ثِنْتَیْنِ سَعادَةً فى اَوَّلِهِ بِطاعَتِکَ وَ نِعْمَةً
هر روز دوشنبه دو نعمت از جانب خودت یکى خوشبختى در اول روز به وسیله فرمانبردارى تو و دیگر نعمتى
فى اخِرِهِ بِمَغْفِرَتِکَ یا مَنْ هُوَ الاِْلهُ وَ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ سِواهُ
در آخر روز به آمرزش و مغفرتت اى کسى که تنها معبود ما او است و گناهان را جز او کسى نیامرزد
در بلدالا مین از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده است که هر که هر روز ده مرتبه بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لاحَوْلَ
بنام خداى بخشاینده مهربان جنبش
وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
و نیرویى نیست جز بوسیله خداى والاى بزرگ
از گناهان بیرون آید مانند روزى که از مادر متولّد شده و خدا دفع کند از او هفتاد نوع بلا را که از جمله آنها دیوانگى و خوره و پیسى و فالج بوده باشد و حق تعالى هفتاد هزار ملک موکّل گرداند که براى او استغفار نمایند و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که هر روز صد مرتبه بگوید ((لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ)) تنگدستى و فقر او را درنیابد و هر که هر روز صد مرتبه بگوید:
سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُلِلَّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَکْبَرُ
منزه است خدا و ستایش از آن او است و معبودى جز او نیست و خدا بزرگتر است
حرام گرداند حق تعالى بدنش را بر آتش جهنّم
تسبیح حضرت فاطمه زهراء صلوات اللّه علیها است و احادیث در فضیلت این زیاده از حدّ و احصاء است از حضرت صادق علیه السلام منقول است که ما امر مى کنیم کودکان خود را به تسبیح فاطمه سلام الله علیها چنانکه امر مى کنیم ایشان را به نماز پس آن را ترک مکن که هر که مداومت نماید بر آن شقى و بدبخت نمى شود و در روایات معتبره وارد شده که ذکر کثیر که خدا در قرآن مجید به آن امر فرموده تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها است و هر که بعد از هر نماز بر آن مداومت نماید خدا را بسیار یاد کرده و به آیه کریمه ((وَاذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثیراً)) عمل نموده و به سند معتبر از امام محمّد باقر علیه السلام مرویست که هر که تسبیح فاطمه سلام اللّه علیها را بگوید و بعد از آن استغفار کند خدا او را بیامرزد و آن بر زبان صد هست و در میزان عمل هزار و شیطان را دور مى کند و خدا را خوشنود مى گرداند و به سندهاى صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقولست که هر که تسبیح فاطمه سلام الله علیها را بعد از نماز بگوید پیش از آنکه پاها را از هیئت نماز بگرداند آمرزیده شود و بهشت او را واجب گردد و در حدیث معتبر دیگر فرمود که تسبیح فاطمه سلام الله علیهارا بعد از هر نماز خواندن بهتر است نزد من از آنکه هزار رکعت نماز بگذارد در هر روزى و در روایت معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مرویست که عبادت الهى کرده نشده است به چیزى از تسبیح و تمجید که بهتر از تسبیح فاطمه سلام الله علیها باشد و اگر چیزى از آن بهتر مى بود حضرت رسول صلى الله علیه و آله آن را به حضرت فاطمه سلام الله علیهاعطا مى فرمود و احادیث در فضل آن زیاده از آنست که در این رساله ایراد توان کرد و در کیفیّت آن اختلافى در احادیث هست و اشهر و اظهر آن است که سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَاللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَاللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده و بعضى از علماء جمع به این نحو کرده اند که بعد از نماز بطریق اوّل بخواند و در هنگام خواب رفتن بطریق ثانى و ظاهراً مطلقاً بطریق اوّل که مشهور است اَوْلى باشد و سنّت است که بعد از اتمام کردن یک نوبت لااِلهَ اِلا اللّهُ بگوید چنانکه از حضرت صادق علیه السلام مرویست که هر که بعد از هر نماز فریضه تسبیح فاطمه سلام الله علیها را بگوید و در عقب آن یک مرتبه لا اِلهَ اِلا اللّهُ بگوید خدا او را بیامرزد و بهتر آن است که به تسبیح تربت حضرت امام حسین علیه السلام حساب آن را نگاه دارد و در جمیع اذکار سنّت است و پیوسته تسبیح تربت آن حضرت را با خود داشتن مستحبّ است و حرز از بلاها است و مورث ثواب بى انتها است و منقولست که در ابتدا حضرت فاطمه سلام الله علیها رشته اى از پشم تابیده بودند و بر آن گِرِه ها زده بودند و به آن تسبیح مى گفتند تا آنکه حضرت حمزة بن عبدالمطلّب رضى الله عنه شهید شد پس حضرت فاطمه سلام الله علیها از تربت قبر آن شهید بزرگوار خاک برگرفت و تسبیح ساخت و به آن تسبیح مى کرد مردم نیز چنان کردند
در ذکر بعض آیات و دعاهاى نافعه مختصره که انتخاب کردم از کتب معتبره اوّل سیّد اَجَل سیّد علیخان شیرازى رِضْوانُ اللّهِ عَلَیْهِ در کتاب کلم طیّب نقل فرموده که اسم اعظم خدایتعالى آنست که افتتاح او اللّه و اختتام او هُوَ است و حروفش نقطه ندارد وَلا یَتَغَیَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ یُعْرَبْ واین در قرآن مجید در پنج آیه مبارکه از پنج سوره است بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن شیخ مغربى گفته هر که این پنج آیه مبارکه را وِرد خود قرار دهد و هر روز یازده مرتبه بخواند هر آینه آسان شود براى او هر مهمّى از کُلّى و جُزئى بزودى انشاءالله تعالى
آن پنج آیه این است:
(1) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الْحَىُّ القَیُّومُ تا آخر آیة الکرسى
* * * * * * * * * * * * * (1) خدایى که نیست معبودى جز او زنده و پاینده * * * * * * * * * * *
(2) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الحَىُّ القَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ
(2) خدایى که نیست معبودى جز او زنده و پاینده که کتاب را به حق بر تو
مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ واَنْزَلَ التَّوْریةَ وَالاِْنْجیلَمِنْقَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ
نازل فرمود و کتابهاى پیشین را تصدیق کند و از پیش تورات و انجیل رانازل کرده که هدایتى است براى مردم
وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (3) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ
و فرقان را نیز نازل فرمود (3) خدایى که نیست معبودى جز او و قطعا شما را در روز قیامت گردآورد
لارَیْبَ فیهِ وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً (4) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَهُ
که شکى در آن نیست و کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد (4) خدایى که نیست معبودى جز او
الاْسْماَّءُالْحُسْنى (5) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِالْمُؤْمِنُونَ
و همه نامهاى نیک از آن اوست (5) خدایى که معبودى جز او نیست و بر خدا باید توکل کنند مؤ منان
از دعاهاى بسیار معتبره است و ما بین نسخ آن اختلاف است و ما آنرا از مصباح شیخ نقل مى کنیم و مستحبّ است خواندن آن درهرصبح و شام وافضل اوقات آن بعد از عصر جمعه است.
به نام خداى بخشاینده مهربان
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکبَرُ وَ لا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلاّ
منزه است خدا وستایش خاص خدا است ومعبودى جزخدا نیست وخدا بزرگتر ازتوصیف است وهیچ جنبش ونیرویى نیست جز
بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ سُبْحانَ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ اَطْرافَ النَّهارِ سُبْحانَ اللّهِ
بوسیله خداى والاى بزرگ تنزیه خداى را در تمام ساعات شب و اوقات روز تنزیه خدایرا
بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ سُبْحانَ اللّهِ بِالْعَشِىِّ وَالاِْبکارِ سُبْحانَ اللّهِ حینَ
در بامداد و شامگاهان تنزیه خداى را در شب و صبح تنزیه خداى را چون
تُمْسُونَ وَحینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمواتِ وَالاْرْضِ
شب کنید و چون به بامدادان درآیید و خاص او است ستایش در آسمانها و زمین
وَ عَشِیّاً وَ حینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ
و شبانگاه و هنگام ظهر، بیرون آورد زنده را از مرده و برون آرد مرده را از
الْحَىِّ وَ یُحْیىِ الاْرْضِ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّکَ
زنده و زنده گرداند زمین را پس از مردنش و شما هم این چنین (در رستاخیز) بیرون آورده شوید منزه است پروردگار تو
رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى المُرْسَلینَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ
پروردگار عزت از آنچه وصف کنند و درود بر پیامبران و ستایش خاص خدا پروردگار
الْعالَمِینَ سُبْحانَ ذِى المُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ سُبْحانَ ذِى الْعِزَّةِ
جهانیان است منزه است خداى صاحب ملک و ملکوت منزه است خداى صاحب عزت و
وَالْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ ذِى الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُهَیْمِنِ [الْمُبینِ]
جبروت منزه است خداى صاحب بزرگى و عظمت آن پادشاه برحق و نگهبان
الْقُدُّوسِ سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِکِ الْحَىِّ الَّذِى لا یَمُوتُ سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِکِ
و پاکیزه از هر عیب منزه است خداى فرمانرواى زنده اى که نمیرد منزه است خداى فرمانرواى
الْحَىِّ الْقُدُّوسِ سُبْحانَ الْقاَّئِمِ الْدّآئِمِ سُبْحانَ الْدّآئِمِ القاَّئِمِ سُبحَانَ
زنده پاکیزه از هر عیب منزه است خداى پاینده جاویدان منزه است خداى جاویدان پاینده منزه است
رَبِّىَ الْعَظیِمِ سُبْحانَ رَبِّىَ الاْعْلى سُبْحانَ الْحَىِّ القَیُّومِ سُبْحانَ
پروردگار بزرگ من منزه است پروردگار برترم منزه است خداى زنده پاینده منزه است
الْعَلِىِّ الاْعْلى سُبْحانَهُ وَ تَعالى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلاَّئِکَةِ
خداى والا و برتر منزه است او و برتر است بسیار منزه و پاکیزه است پروردگار ما و پروردگار فرشتگان
وَالرُّوحِ سُبْحانَ الدّآئِمِ غَیْرِ الْغافِلِ سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ
و جبرئیل منزه است خداى جاویدانى که غافل نیست منزه است داناى ناآموخته
سُبْحانَ خالِقِ ما یُرى و مَا لایُرى سُبْحانَ الَّذى یُدْرِکُ الاْبْصارَ وَ لا
منزه است آفریدگار دیدنیها و نادیدنیها منزه است خدایى که دیده ها را درک کند ولى
تُدْرِکُهُ الاْبْصارُ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبِیرُ اَللّهُمَّ إنّى اَصْبَحْتُ مِنْکَ فى
دیده ها درکش نکنند و او است دقیق و کاردان خدایا من از لطف تو صبح کردم در
نِعْمَةٍ وَ خَیْرٍ وَ بَرَکَةٍ وَ عافِیَةٍ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَتْمِمْ عَلَىَّ
میان نعمت و خیر و برکت و تندرستى پس درود فرست بر محمد و آلش و تمام کن بر من
نِعْمَتَکَ وَ خَیْرَکَ وَ بَرَکاتِکَ وَعافِیَتِکَ بِنَجاةٍ مِنَ الْنّارِ وَارْزُقْنِى
نعمت و خیر و برکات و عافیتت را به رهایى از آتش و روزیم کن
شُکْرَکَ وَ عافِیَتَکَ وَ فَضْلَکَ وَ کَرامَتَکَ اَبَداً ما اَبْقَیْتَنِى اَللّهُمَّ بِنُورِکَ
سپاسگزارى و عافیت و فضل و بزرگواریت را همیشه تا زنده ام دارى خدایا به نور تو
اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِنِعْمَتِکَ اَصْبَحْتُ وَ اَمْسَیْتُ اَللّهُمَّ
راه یافتم و به فضل تو بى نیازى جستم و به نعمت تو روز و شبم را گذراندم خدایا
اِنّى اُشْهِدُکَ وَ کَفى بِکَ شَهِیدا وَاُشْهِدُ مَلاَّئِکَتَکَ و اَنْبِی اَّئَکَ وَ رُسُلَکَ
من تو را گواه مى گیرم و گواهى تو بس است و گواه گیرم فرشتگان و پیمبران و رسولانت را
وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ سُکّانَ سَماواتِکَ وَ اَرْضِکَ وَ جَمیعَ خَلْقِکَ بِاَنَّکَ
و حاملان عرشت را و ساکنان آسمانها و زمینت و همه خلق تو را که تویى
اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ و اَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ
خدایى که معبودى جز تو نیست یگانه اى که شریک ندارى و اینکه محمد صلى الله
عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ اَنَّکَ عَلى کُلِّشَىءٍ قَدِیرٌ تُحْیى
علیه و آله بنده و رسول تو است و به اینکه تو بر هر چیز توانایى زنده مى کنى
وَ تُمیتُ وَ تُمیتُ وَ تُحْیى وَ اَشْهَدُ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ الْنّارَ حَقُّ وَ
و مى میرانى و مى میرانى و زنده مى کنى و گواهى دهم که بهشت حق است و آتش دوزخ حق است و
النُّشُورَ حَقُّ وَالْسَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیهَا وَ اَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى
روز رستاخیز حق است و قیامت مسلما خواهد آمد و شکى در آن نیست و حتما خداوند کسانى را که در
القُبُورِ وَ اَشْهَدُ اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبیطالِبٍ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ حَقّا حَقّا وَ اَنَّ
گورها خفته اند برمى انگیزد و گواهى دهم که على بن ابیطالب برحق امیرمؤ منان است و البته برحق است و براستى
الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ هُمُ الاْئمَّةُ الهُداةُ الْمَهْدِیُّونَ غَیْرُ الضّآلّینَ وَ لاَ
پیشوایان از فرزندان او آنهایند امامان راهنماى راه یافته که نه گمراهند و نه
الُمُضِلِّینَ وَ اَنَّهُمْ اَوْلِیاَّئُکَ الْمُصْطَفَوْنَ وَ حِزْبُکَ الْغالِبُونَ وَ صِفْوَتُکَ
گمراه شده و (گواهى دهم که ) آنهایند دوستان برگزیده ات و حزب پیروزت و انتخاب شدگان
وَ خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ نُجَباَّئُکَ الَّذِینَ انْتَجَبْتَهُمْ لِدینِکَ
و بهترین خلق تو و برگزیدگانى که آنان را براى دین خود برگزیدى
وَاخْتَصَصْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ واصْطَفْیَتَهُمْ عَلى عِبادِکَ وَ جَعَلْتَهُمْ حُجَّةً
و از میان خلق خود مخصوصشان ساختى و بر بندگانت برگزیدى و آنها را بر جهانیان حجت
عَلَى العالَمینَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ والسَّلامُ وَ رَحْمةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
قرار دادى درودهاى تو بر ایشان و سلام و رحمت خدا و برکاتش بر آنها باد
اَللّهُمَّ اکْتُبْ لى هذِهِ الشَّهادَهَ عِنْدَکَ حَتّى تُلِقِّنَنیها یَوْمَ الْقِیمَةِ
خدایا بنویس برایم این گواهى را نزد خود تا اینکه در روز قیامت آن را بر زبانم جارى کنى
وَ اَنْتَ عَنّى راضٍ اِنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمدُ حَمْدا
در حالى که تو از من خوشنود باشى زیرا تو بر هرچه بخواهى توانایى خدایا ستایش خاص تو است ستایشى
یَصْعَدُ اَوَّلُهُ وَ لا یَنْفَدُ آخِرُهُ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمدُ حَمْدا تَضَعُ لَکَ السَّماَّءُ
که آغازش بالا رود و انجامش پایان نداشته باشد خدایا ستایش خاص تو است ستایشى که آسمان براى تو
کَنَفَیْها وَ تُسَبِّحُ لَکَ الاْرْضُ وَ مَنْ عَلَیْها اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً
دو بال خویش فرو نهد و زمین و آنچه بر آن است زبان به تسبیحت گشاید خدایا خاص تو است ستایش ، ستایشى
سَرْمَداً اَبَداً لاَ انْقِطاعَ لَهُ وَ لا نَفادَ وَ لَکَ یَنْبَغى وَ اِلَیْکَ یَنْتَهى فِىَّ
دائمى و همیشگى و بى پایان و زوال ناپذیر و ستایشى که سزاوار تو باشد و بسوى تو منتهى گردد و در دل من
وَ عَلَىَّ وَلَدَىَّ وَ مَعى وَ قَبْلى وَ بَعْدى وَ اَمامِى وَ فَوْقى وَ تَحْتى
و بر تن من و در پیش من و با من و پیش از من و پس از من و پیش رو و بالاى سرم و زیر پایم
وَ اِذا مِتُّ وَ بَقیتُ فَرْداً وَحیدا ثُمَّ فَنیتُ وَ لَکَ الْحَمْدُ اِذا نُشِرْتُ
و چون مُردم و تک و تنها ماندم و سپس فانى شدم و در هر حال ستایشت کنم و خاص تو است ستایش هنگامى که دوباره
وَ بُعِثْتُ یا مَوْلاىَ اَللّهُمَّ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ بِجَمیعِ مَحامِدِکَ
زنده و برانگیخته شوم اى مولاى من خدایا و از آن تو است ستایش و براى تو است سپاسگزارى به تمام انواع حمد و ستایشت
کُلِّها عَلى جَمیعِ نَعْماَّئِکَ کُلِّها حَتّى یَنْتَهِىَ الْحَمْدُ اِلى ما تُحِبُّ رَبَّنا
همگى ، بر تمام نعمتهایت همگى تا برسد ستایش بدانجا که تو دوست دارى پروردگارا،
وَ تَرْضى اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى کُلِّ اَکْلَةٍ وَ شَربَةٍ وَ بَطْشَةٍ وَ قَبْضَةٍ
و خوشنود گردى ، خدایا مخصوص تو است ستایش بر هر لقمه و هر جرعه و هر حمله کردن و هر بستن
وَ بَسْطَةٍ وَ فى کُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدا خالِداً مَعَ
و گشودنى و بر هر جاى مویى خدایا ستایش از آن تو است ستایشى جاویدان به جاویدانى ذاتت و خاص تواست ستایش ستایشى که
خُلُودِکَ و لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا مُنْتَهى لَهُ دُونَ عِلْمِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ
در نزد علم تو انتهایى برایش نباشد و ستایش از آن تو است
حَمْدا لا اَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِیَّتِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدا لا اَجْرَ لِقآئِلِهِ اِلاّ
ستایشى که پیش مشیت تو پایانى ندارد و از آن تو است حمد، حمدى که براى گوینده اش جز
رِضاکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلى عَفِْوکَ
رضاى تو پاداش نباشد و خاص تو است ستایش بر بردباریت از پس علم و دانشت و براى تو است ستایش بر گذشتت از
بَعْدَ قُدرَتِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ باعِثَ الْحَمْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ وارِثَ الْحَمْدِ
پس قدرت و تواناییت و براى تو است حمد که باعث حمدى و براى تو است ستایش که وارث آنى و براى تو است حمد
و لَکَ الْحَمْدُ بَدیعَ الْحَمْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ مُنْتَهَى الْحَمْدِ وَ لَکَ الحَمْدُ مُبتَدِعَ
که پدیده آورنده حمدى و براى تو است حمد که انتهاى آنى و براى تو است حمد که خود سازنده حمدى
الْحَمْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ مُشْتَرِىَ الْحَمْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لِىَّ الْحَمْدِ وَ لَکَ
و براى تو است ستایش که خریدار آنى و براى تو است حمد که سرپرست آنى و براى تواست
الْحَمْدُ قَدیمَ الْحَمْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ صادِقَ الْوَعْدِ وَ فِىَّ الْعَهْدِ عَزیزَ
ستایش اى دیرینه ستایش و خاص تو است حمد اى که وعده ات راست و به پیمانت وفادارى
الجُنْدِ قاَّئِمَ الْمَجْدِ وَ لَکَ الْحَمْدُ رَفیعَ الدَّرَجاتِ مُجیبَ الدَّعَواتِ
لشکرت پیروزمند و مجد و عظمتت استوار است و ستایش خاص تو است اى والا درجات و پاسخ دهنده دعاها
مُنزِلَ الاْیاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمواتٍ عَظیمَ الْبَرَکاتِ مُخْرِجَ النُّورِ
و فرو فرستنده آیات از بالاى هفت آسمان ، و اى خداى بزرگ برکات و برون آرنده نور
مِنَ الظُّلُماتِ ومُخْرِجَ مَنْ فِى الظُّلُماتِ اِلىَ النُّورِ مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ
از ظلمات (وتاریکیها) و برون آرنده مبتلایان به تاریکیها را به روشنى و نور و اى تبدیل کننده بدیها
حَسَناتٍ وَ جاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجاتٍ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ
به خوبیها و قراردهنده خوبیها را درجه خدایا حمد مخصوص تو است که آمرزنده گناه
وَ قابِلَ التَّوْبِ شَدیدِ الْعِقابِ ذَاالطَّوْلِ لا اِلهَ الاّ اَنْتَ اِلَیْکَ الْمَصیرُ
و توبه پذیر و سخت کیفر و صاحب بخشش و احسانى معبودى نیست جز تو و بسوى تو است بازگشت
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِى الَّلیْلِ اِذا یَغْشى وَ لَکَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ اِذا
خدایا از آن تو است ستایش در شب هنگامى که سیاهیش فرا گیرد و براى تو است ستایش در روز هنگامى که
تَجَلّى وَ لَکَ الْحَمْدُ فِى الاْخِرَةِ وَ الاُْولى وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ نَجْمٍ
روشن گردد و براى تو است ستایش در انجام و آغاز و براى تو است ستایش به عدد هر ستاره
وَ مَلَکٍ فِى السَّماَّءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ الثَّرى وَالْحَصى وَالنَّوى وَلَکَ
و فرشته اى که در آسمان است و براى تو است حمد به عدد خاک و سنگ ریزه و هسته ها و براى تو است
الْحَمْدُ عَدَدَ ما فى جَوِّ السَّماَّءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما فى جَوْفِ
ستایش به شماره آنچه در میان آسمان است و براى تو است ستایش به عدد آنچه در دل
الاَرْضِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ اَوْزانِ مِیاهِ الْبِحارِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ
زمین است و براى تو است ستایش به عدد وزن آب دریاها و براى تو است حمد به شماره
اَوْراقِ الاْشْجارِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما عَلى وَجْهِ الاْرْضِ وَ لَکَ
برگ درختان و براى تو است ستایش به شماره آنچه در روى زمین است و براى تو است
اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحْصى کِتابُکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ
ستایش به شماره آنچه کتاب تو آن را برشمرده و براى تو است حمد به عدد آنچه علم و دانشت بدان احاطه دارد
وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ الاِْنْسِ وَالْجِنِّ وَالْهَوامِّ وَالطَّیْرِ وَالْبَهاَّئِمِ والسِّباعِ
و براى تو است ستایش به عدد انس و جن و خزندگان و پرندگان و چرندگان و درندگان
حَمْداً کَثیرا طَیِّباً مُبارکاً فِیهِ کَما تُحِبُّ رَبَّنا وَ تَرْضى وَ کَما یَنْبَغى
ستایشى بسیار و پاکیزه و بابرکت چنانچه دلخواه تو است اى پروردگار و چنانچه بپسندى و آنچنانکه سزاوار
لِکَرَمِ وَجْهِکَ وَعِزِّ جَلالِکَ
ذات بزرگوار و شوکت جلال تو است
پس مى گوئى ده مرتبه :
لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ و ده مرتبه :
معبودى نیست جز خداى یکتا که شریکى ندارد و او را است فرمانروایى و خاص او است ستایش و او است دقیق و کاردان
لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَ یُمیتُ
معبودى نیست جز خداى یکتا که شریکى ندارد و او را است فرمانروایى و ستایش مخصوص او است که زنده کند و بمیراند
وَ یُمیتُ وَ یُحْیى وَ هُوَ حَىُّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّشَىءٍ قَدیرٌ
و بمیراند و زنده کند و او است زنده اى که نمیرد همه نیکیها بدست او است و او بر همه چیز توانا است
و ده مرتبه:
اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ
آمرزش خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست و زنده و پاینده است و بسویش بازگشت کنم
و ده مرتبه:
یا اَللّهُ یا اَللّهُ و ده مرتبه یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ و ده مرتبه یا رَحیمُ یا رَحیمُ و ده مرتبه
اى خدا اى خدا * * * اى بخشاینده ، اى بخشاینده * * * اى مهربان اى مهربان
یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ و ده مرتبه یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ و ده مرتبه
اى پدید آورنده آسمانها و زمین * * * اى صاحب جلال و بزرگوارى
یا حَنّانُ یا مَنّانُ و ده مرتبه یا حىُّ یا قَیُّومُ و ده مرتبه
اى مهرورز نعمت ده * * * اى زنده و پاینده
یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ و ده مرتبه یا اَللّهُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ و ده مرتبه
اى زنده اى که معبودى جز تو نیست * * * اى خدایى که جز تو معبودى نیست
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و ده مرتبه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه
بنام خداى بخشاینده مهربان * * * خدایا درود فرست بر محمد و آلش
اَللّهُمَّ افْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ و ده مرتبه امینَ امینَ و ده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ پس مى گویى:
خدایا انجام ده درباره من آنچه را تو سزاوار آنى * * * به اجابت رسان * * * بگو او خداى یکتا است
اَللّهُمَّ اصْنَعْ بى ما اَنتَ اَهْلُهُ وَ لا تَصْنَعْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ
خدایا با من کن آنچه را تو شایسته آنى و مکن با من آنچه را من شایسته آنم زیرا که
فَاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ وَ اَنَا اَهْلُ الذُّنُوبِ وَالْخَطایا
تو البته شایسته پرهیزکارى هستى و اهل آمرزشى و من اهل گناهان و خطاها هستم
فَارْحَمْنى یا مَوْلاىَ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ و نیز ده مرتبه مى گوئى:
پس به من رحم کن اى مولاى من و تویى مهربانترین مهربانان
لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّبِاللّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا یَمُوتُ وَالْحَمْدُلِلّهِ
جنبش و نیرویى نیست جز به خدا، توکل بر خداى زنده اى که نمیرد و ستایش خاص خدایى است
الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ
که فرزندى نگرفته و شریکى در فرمانروایى ندارد و او را
وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً
دوستى براى رفع مذلت نیست و بزرگش شمار کامل و بسیار
در فضیلت و اعمال شب و روز جمعه بدان که شب و روز جمعه را امتیاز تامّ است از سایر لیالى و ایّام بمزید رفعت و شرافت و نباهت از رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله روایت شده که شب جمعه و روز جمعه بیست و چهار ساعت است و در هر ساعت حقّ تعالى ششصد هزار کس را از جهنّم آزاد کند و از حضرت صادق علیه السلام وارد شده که هر که بمیرد ما بین زوال روز پنجشنبه تا زوال روز جمعه خدا پناه دهد او را از فشار قبر و نیز از آن حضرت منقول است که جمعه را حقّى و حرمتى عظیم هست پس زنهار که ضایع نگردانى حرمت آن را و تقصیر مکن در چیزى از عبادت حق تعالى در آن روز و تقرّب جو بسوى خدا به عملهاى شایسته و ترک نما جمیع محرّمات خدا را زیرا که خدا ثواب طاعات را مضاعف مى گرداند و عقوبت گناهان را محو مى نماید و درجات مؤ منان را در دنیا و عقبى بلند مى گرداند
و شبش در فضیلت مانند روز است اگر توانى که شب جمعه را زنده دارى به نماز و دعا تا صبح بکن بدرستى که خداوند عالَم در شب جمعه ملائکه را براى مزید کرامت مؤ منان به آسمان اوّل میفرستد که حسنات ایشان را زیاده گردانند و گناهان ایشان را محو کنند و حقّ تعالى واسِعُ العَطا و کریم است ،
و نیز در حدیث معتبر از آن حضرت مرویست که گاه هست که مؤ من دعا مى کند براى حاجتى و حقّ تعالى قضاى حاجت او را تاءخیر مى کند تا اینکه در روز جمعه حاجت او را برآورد و براى فضیلت جمعه مضاعف گرداند، و فرمود که چون برادران یوسف علیه السلام از حضرت یعقوب علیه السلام استدعاى طلب آمرزش گناهان خود کردند گفت سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى یعنى بعد از این استغفار خواهم کرد براى شما از پروردگار خود حضرت فرمود که تاءخیر کرد که در سحر شب جمعه دعا کند تا مستجاب گردد، و نیز از آن حضرت مروى است که چون شب جمعه مى آید ماهیان دریا سر از آب بیرون مى آورند و وحشیان صحرا گردن مى کشند و حقّ تعالى را ندا مى کنند که پروردگارا ما را عذاب مکن به گناه آدمیان ، واز حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است که حقّ سبحانه و تعالى امر مى نماید ملکى را که در هر شب جمعه از بالاى عرش ندا مى کند از اوّل شب تا آخر شب از جانب رَبِّ اَعلى که آیا بنده مؤ منى هست که پیش از طلوع صبح براى آخرت و دنیاى خود مرا بخواند تا من دعاى او را مستجاب کنم آیا بنده مؤ منى هست که پیش از طلوع صبح از گناه خود توبه کند پس من توبه او را قبول کنم آیا بنده مؤ منى هست که من روزى او را تنگ کرده باشم و از من سؤال کند که روزى او را زیاد گردانم پیش از طلوع صبح پس روزى او را گشاده گردانم آیا بنده مؤ من بیمارى هست که از من سؤ ال کند پیش از طلوع صبح که او را شفا دهم تا او را عافیت کرامت کنم آیا بنده مؤ من غمگین محبوسى هست که پیش از طلوع صبح از من سؤال کند که او را از زندان رها کنم و غمش را فرج دهم پس دعایش را مستجاب گردانم آیا بنده مؤ من مظلومى هست که از من سؤال کند پیش از صبح براى دفع ستم ظالم تا من از براى او انتقام بکشم وحقّش را به او برگردانم پیوسته این ندا را مى کند تا طلوع صبح ، و از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که حقّ تعالى جمعه را از همه روزها برگزیده و روزش را عید گردانیده و شبش را مثل روزش گردانیده ، و از جمله فضیلت روز جمعه آنستکه هر حاجت که در آنروز از خدا سؤال کنند برآورده مى شود و اگر جماعتى مستحقّ عذاب شوند چون شب جمعه و روز جمعه را دریابند و دعا کنند خدا آن عذاب را از ایشان برمى گرداند و امور مقدّره را حقّ تعالى در شب جمعه مبرم و محکم مى گرداند پس شب جمعه بهترین شبها و روزش بهترین روزها است
و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که بپرهیزید از گناه در شب جمعه که عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است چنانچه ثواب حسنات مُضاعف است و هر که معصیت خدا را در شب جمعه ترک کند حقّ تعالى گناهان گذشته او را بیامرزد و هر که در شب جمعه معصیتى را علانیه بکند حقّ تعالى او را بگناهان جمیع عمرش عذاب کند و عذاب آن گناه را بر او مضاعف کند، و بسند معتبر از حضرت امام رضاعلیه السلام منقول است که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله فرمود که روز جمعه سیّد و بزرگتر روزها است حقّ تعالی در آن روز ثواب حسنات را مضاعف می دهد و گناهان را محو می کند و درجات را بلند می گرداند و دعوات را مستجاب می گرداند و شدت ها و غم ها را زایل می گرداند و حاجت های بزرگ را برمی آورد، و روز مزید است که خدا رحمت های خود را نسبت به بندگان زیاد می گرداند و جماعت بسیار از آتش جهنم آزاد می سازد
پس هر که بخوتهد خدا را در آن روز و بشناسد حق و حرمت آن را ، حق است بز خداوند تعالی که او را از آتش جهنم آزاد گزداند. پس اگر در روز جمعه یا شب آن بمیرد ثواب شهیدان دارد و در قیامت ایمن از عذاب الهی مبعوث می گردد و هر که استخفاف به حرمت جمعه نماید و حق او را زایع گرداند که نماز جمعه بجا نیاورد یا محرمات الهی را در آن بعمل آورد بر خدا لازم است که او را به آتش جهنم بسوزاند مگر انکه توبه کند ،
و به سندهای معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که آفتاب طالع نگردیده است و در روزیکه بهتر از روز جمعه باشد و چون مرغان در روز جمعه به هم بر میخورند سلام می کنند و می گویند امروز روز شایسته ای است
و به سند معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقولست که هر کس روز جمعه را دریابد باید به کاری غیر از بادت مشغول نگردد زیرا که در آنروز خدا گناه بندگان را مى آمرزد و رحمت خود را بر ایشان نازل مى گرداند و فضایل شب و روز جمعه زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود.
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاینده مهربان
بِسْمِ اللّهِ الَّذى لا اَرْجُو اِلاّ فَضْلَهُ وَ لا اَخْشى اِلاّ عَدْلَهُ وَ لا اَعْتَمِدُ اِلاّ
بنام خدایى که جز فضلش امیدى ندارم و جز عدلش از چیزى ترس ندارم و جز به گفته او اعتماد ندارم و جز
قَوْلَهُ وَ لا اُمْسِکُ اِلاّ بِحَبْلِهِ بِکَ اَسْتَجیرُ یا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوانِ مِنَ
به رشته (بندگى و اخلاص ) او چنگ نزنم اى داراى گذشت و خوشنودى به تو پناه برم از
الظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ وَمِنْ غِیَرِ الزَّمانِ وَ تَواتُرِ الاْحْزانِ وَ طَوارِقِ
ستم و دشمنى (خلق ) و از دگرگونیهاى روزگار و پى درپى رسیدن اندوهها و
الْحَدَثانِ وَ مِنِ انْقِضاَّءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّاَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ اِیّاکَ اَسْتَرْشِدُ
حوادث ناگوار شب و از سپرى شدن عمر قبل از آمادگى و توشه گیرى و تنها از تو راهنمایى مى جویم
لِما فیهِ الصَّلاحُ وَ الاِْصْلاحُ وَ بِکَ اَسْتَعینُ فیما یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجاحُ وَ
براى آنچه صلاح و اصلاح من در آنست و از تو یارى طلبم در (رسیدن به ) آنچه مقرون به کامیابى و
الاِْنْجاحُ وَ اِیّاکَ اَرْغَبُ فى لِباسِ الْعافِیَةِ وَتَمامِها وَ شُمُولِ
کامروایى است و از تو امید دارم براى پوشش لباس تندرستى کامل و شمول
السَّلامَةِ وَ دَوامِها وَ اَعُوذُ بِکَ یا رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ
سلامتى دائم و پناه مى برم به تو اى پروردگار از وسوسه هاى شیاطین و
اَحْتَرِزُ بِسُلْطانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطینِ فَتَقَبَّلْ ما کانَ مِنْ صَلاتى
احتراز جویم بوسیله سلطنت تو از ستم سلاطین پس (اى خدا) نماز
وَ صَوْمى وَ اجْعَلْ غَدى وَ ما بَعْدَهُ اَفْضَلَ مِنْ ساعَتى وَ یَوْمى وَ
و روزه ام را بپذیر و فرداى من و مابعد آنرا بهتر از این ساعت و امروزم قرارده و
اَعِزَّنى فى عَشیرَتى وَ قَوْمى وَ احْفَظْنى فى یَقْظَتى وَ نَوْمى فَاَنْتَ
مرا در میان فامیل و خویشانم عزیز گردان و مرا در بیدارى و خوابم حفظ کن که تویى
اللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَبْرَءُ اِلَیْکَ فى
خدایى که بهترین نگهبانى و تو مهربانترین مهربانانى خدایا من بسوى تو بیزارى جویم و در این
یَوْمى هذا وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الاْحادِ مِنَ الشِّرْکِ وَ الاِْلْحادِ وَ اُخْلِصُ لَکَ
روز و روزهاى یکشنبه دیگر از شرک و بى دینى و دعایم را براى تو خالص مى کنم تا
دُعاَّئى تَعَرُّضاً لِلاِْجابَةِ وَ اُقیمُ عَلى طاعَتِکَ رَجاَّءً لِلاِْثابَةِ فَصَلِّ
در معرض اجابت قرار گیرد و همچنان بر اطاعتت پایدارى مى کنم پس
عَلى مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ الدّاعى اِلى حَقِّکَ وَاَعِزَّنى بِعِزِّکَ الَّذى
درود فرست بر محمد بهترین خلق خود آنکه (مردم را) بسوى حقانیتت خواند و مرا به عزت
لایُضامُ وَ احْفَظْنى بِعَیْنِکَ الَّتى لا تَنامُ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطاعِ اِلَیْکَ
تزلزل ناپذیرت عزیز گردان و به دیده ات که هرگز نخوابد حفظ کن و ببریدن از خلق و توجه بسوى
اَمْرى وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرى اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ
خودت کارم را به پایان رسان و عمرم را قرین به آمرزش به اتمام رسان که همانا تویى آمرزنده مهربان
یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ وَیا مَنْ یُفْثَاءُ بِهِ حَدُّ الشَّداَّئِدِ وَیا مَنْ
اى که گشوده شود بوسیله او گره گرفتاریها و اى که شکسته شود بوسیله او تندى سختیها و اى که از
یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ اِلى رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعابُ
او خواهش شود براى رهایى یافتن (از غمهاو آمدن ) بسوى فضاى روح بخش گشایش ، کارهاى دشوار در برابر قدرتت آسان
وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الاْسْبابُ وَجَرى بِقُدْرَتِکَ الْقَضاَّءُ وَمَضَتْ عَلى
گشته و اسباب و وسایل به سبب لطف تو فراهم گشته و قضا و قدر به قدرتت جارى گشته و همه چیز برطبق
اِرادَتِکَ الاْشْیاَّءُ فَهِىَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَبِاِرادَتِکَ دُونَ
اراده تو گذشته است پس تمام چیزها به محض اراده تو بدون اینکه نیازى به گفتن باشد مطیع و فرمانبردارند و به محض
نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ واَنْتَ الْمَفْزَعُ فى المُلِمّاتِ
اراده ات بدون احتیاج به نهى و بازداشتن بازداشته اند تویى که براى رفع دشواریها خوانندت و تویى پناهگاه در سختیها
لایَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ وَلا یَنْکَشِفُ مِنْها اِلاّ ما کَشَفْتَ وَقَدْ نَزَلَ
دور نشود از آن سختیها مگر آنچه را که تو دور کنى و برطرف نگردد چیزى از آنها مگر آنچه را تو برطرف کنى و براستى
بى یا رَبِّ ما قَدْ تَکَاءَّدَنى ثِقْلُهُ وَاَلَمَّ بى ما قَدْ بَهَظَنى حَمْلُهُ
اى پروردگار من چیزى بر من رسیده که سنگینى آن مرا به زحمت انداخته و وارد شده بر من آنچه به دوش کشیدنش وامانده ام
وَبِقُدْرَتِکَ اَوْرَدْتَهُ عَلَىَّ وَبِسُلْطانِکَ وَجَّهْتَهُ اِلَىَّ فَلا مُصْدِرَ لِما
کرده و البته به نیروى خودت آنرا بر من وارد کردى و به سلطنت و قدرت خویش آنرا متوجه من کردى پس آنچه را تو
اَوْرَدْتَ وَلا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ وَلا فاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ وَلا مُغْلِقَ لِما
فرستادى بازگرداننده برایش نیست و آنچه راتو متوجه ساخته اى برگرداننده ندارد و آنچه را تو بسته اى گشاینده نداردوآنچه را
فَتَحْتَ وَلا مُیَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلى
توگشودى کسش نتواند بست و آنچه را تو دشوار سازى آسان کننده ندارد و آن کس را که تو خوارکنى یاور برایش نیست پس درود فرست
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاْفْتَحْ لى یا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِکَ وَاکْسِرْ عَنّى
بر محمد و آلش و بگشا به فضل خود پروردگارا بر من در گشایش را و قدرت تسلطى را که اندوه و غم
سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ وَاَنِلْنى حُسْنَ النَّظَرِ فیما شَکَوْتُ وَاَذِقْنى
بر من پیدا کرده به نیروى خود درهم شکن و خوش بینى خودت را در آنچه شکوه کردم به من عنایت کن
حَلاوَةَ الصُّنْعِ فیما سَاَلْتُ وَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنیئاً
و شیرینى رفتارت را درباره خواسته ام به من بچشان و از نزد خویش رحمت و گشایش گوارایى به من ببخش
وَاجْعَلْ لى مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً وَلا تَشْغَلْنى بِالاِْهتِمامِ عَنْ
و هم از نزد خود راه چاره فورى برایم قرار ده و سرگرمم مکن به اهمیت دادن به گرفتاریهاى دنیا از
تَعاهُدِ فُرُوضِکَ وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِکَ فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بى یا رَبِّ
انجام واجبات و بکار بستن سنتها و دستوراتت زیرا که براستى اى پروردگار من
ذَرْعاً وَامْتَلاَتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلىَّ هَمّاً وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى کَشْفِ
سینه ام از این پیش آمدى که برایم کرده تنگ شده و براى تحمل این حادثه سر تا پایم را اندوه گرفته و تو بر دفع آنچه بدان
ما مُنیتُ بِهِ وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فیهِ فَافْعَلْ بى ذلِکَ وَاِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ
گرفتارم شده ام و برطرف کردن آنچه بدان درافتاده ام توانایى پس تو این کار را درباره من بکن اگرچه من سزاوار این محبت
مِنْکَ یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَذَاالْمَنِّ الْکَریمِ فَاَنْتَ قادِرٌ یا اَرْحَمَ
تو نیستم اى صاحب عرش عظیم و دارنده نعمت بزرگ زیرا که تو توانایى اى مهربانترین
الرّاحِمینَ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
مهربانها آمین رب العالمین